شاید باورش سخت باشد اما بیماریای وجود دارد که در آن قلب بهدلیل ناراحتی، دلتنگی و شکستهای عاطفی و حتی کاری دچار مشکل میشود و به تعبیری میشکند، یعنی نه اینکه واقعا بشکند بلکه دچار مشکل و ضعف عضلانی و عملکردی میشود و حالتی مشابه سکته قلبی را تجربه میکند.
در سال ۲۰۰۵، پژوهشگران گروه مطالعاتی قلبی و عروقی بیمارستان جان هاپکینز، از نشریه پزشکی نیوانگلند به دادگاه شکایت بردند. آنها معتقد بودند که نتیجه تحقیقات علمیشان در این نشریه به صورت غیرعلمی به چاپ رسیده است. در واقع نتایج تحقیقات این گروه از پزشکان باعنوان بیماری «قلب شکسته» به چاپ رسیده بود.
در بیانیه این گروه آمده بود: «ما هیچگاه از واژه سندرم یا بیماری قلب شکسته استفاده نمیکنیم و واژه علمی «کاردیومیوپاتی استرس» را به کار میبریم که به معنای ضعیف شدن عملکرد عضلات قلب به دلیل اضطراب و استرس است.» با وجود حمایت گروهی از پزشکان از این دادخواست، دادگاه در نهایت دادخواست این گروه از پزشکان را رد کرد. از آن زمان بسیاری از پزشکان از واژه بیماری قلب شکسته برای توصیف حالت برخی بیماران استفاده و این حالت را یک واقعیت علمی ارزیابی کردند.
اما واقعا ماجرا چیست؟ خب همه ما داستانهای عاشقانه تراژیکی را شنیدهایم. مثلا داستان خانمی که پس از آنکه نامزدش او را ترک میکند و پس از خواندن نامه خداحافظی به زمین افتاده و دیگر بلند نشده است یا داستان مادری که پس از مطلعشدن از مرگ دخترش در یک سانحه هوایی دچار شوک میشود و صحبت نمیکند و سپس فوت میکند یا از همه تراژیکتر داستان دختر جوانی که پس از دوسال رابطه اینترنتی با پسری از کشور دیگر دقایقی پس از اولین ملاقاتش با او دچار سکته و ایست قلبی شد و در نهایت هم درگذشت.
واقعیت این است که مغز؛ دستگاه عصبی و قلب انسان در ارتباطی تنگاتنگ با هم قرار دارند.
زمانی که هر عاملی باعث استرس، ترس یا ناراحتی شود هورمونهایی در بدن ساخته شده و به داخل خون ترشح میشود که کار آنها آماده و هیجانی کردن بدن است. این هورمونها ضربان قلب و قدرت انقباض آن را بالا میبرند. مثلا در ورزش یا ارتش یک ورزشکار قبل از شروع مسابقه یا یک سرباز قبل از شروع مانور نظامی از افزایش ترشح این هورمونها سود میبرند و آماده حضور در مسابقه یا مانور میشوند.
اما در این میان یک نکته وجود دارد که اگر ناگهان میزان زیادی از این هورمونها ترشح شود آیا میتواند قلب را شوکه کند؟ جواب بله است. در چنین حالتی عضلات قلب ضعیف میشوند و نمیتوانند خون کافی را به مغز پمپاژ کنند. این حالت با نوع معمول نارسایی قلبی که در آن خون کافی به قلب نمیرسد، متفاوت است. در واقع میتوان گفت سندرم قلب شکسته ناشی از تاثیرات موج پردامنه هورمونهای استرس روی قلب است.
شاید جالب باشد بدانید که تحقیقات نشان داده زنان بیشتر از مردان درگیر بیماری یا مشکل قلب شکسته میشوند و این حالت در زنان میانسال شایعتر است. شاید علت این مساله کاهش میزان استروژن در دوره یائسگی در این گروه از زنان باشد (هورمون استروژن به نوعی در مقابل مشکلات قلبی حالت محافظتی دارد). جالب است بدانید که در نتیجه تحقیقات انجام شده در لندن، مردان تنها حدود ۱۰درصد افراد مبتلا به سندرم قلب شکسته را تشکیل میدهند.
گفتنی است که در فرم کلاسیک و معمول حملات قلبی و نارسایی قلبی میزان ابتلا در مردان چندبرابر زنان است. این نکته یادتان باشد که حالت یا بیماری سندرم قلب شکسته حالتی نادرست است اما حمله قلبی و نارسایی قلبی کلاسیک حالتهایی شایع هستند. برای همین اول باید تشخیص سکته و نارسایی قلبی کلاسیک رد شود تا بتوان از این تشخیص استفاده کرد. به هر حال گرفتن سابقه از بیمار، گرفتن نوار قلبی از بیمار و اندازهگیری میزان ضربان قلب و آزمایشهای خون میتواند پزشکان را به تشخیص این سندرم برساند.
اما در مورد بحث درمان واقعیت این است که سندرم قلب شکسته میتواند مرگبار باشد اما احتمال مرگ با آن بسیار کم است. اگر فرد از شوک اولیه رها شود، ضربان قلبش طی چند روز تا حداکثر یک هفته به میزان طبیعی بازخواهد گشت در مجموع درمان این حالت هم مشابه برخی مشکلات قلبی دیگر است. اما در مورد تجویز دارو پس از برطرف شدن شوک اولیه اختلافنظر وجود دارد. تحقیقات فعلی ثابت نکرده که داروهای معمول قلبی میتواند پس از برطرف شدن شوک اولیه عملکرد قلب و سرعت بهبود یافتن آن را تسریع کند.
برخی از متخصصان قلب معتقدند که بیماری سندرم قلب شکسته فرد را مستعد ابتلا به مشکلات قلبی دیگر میکند اما تحقیقات هنوز این موضوع را ثابت نکرده است. در کل گروهی از پزشکان به طنز میگویند که هر قلب شکستهای طی گذر زمان خوب میشود و بهبود پیدا میکند.