میل به کوهنوردی و کشش های اولیه درونی برای رفتن به کوه بطور معمول از سنین 17 سالگی شروع می شود. نقطه اولیه این آغاز زیبا و فراموش نشدنی که تا آخر عمر با انسان باقی می ماند اولین روز و خاطره آن است، که حتی پس از سالیان طولانی که از کوهنوردی ما می گذرد همراه ما هست. هر لحظه که به آن روز می اندیشیم و تصویرهای متمادی ایامی را که پشت سر گذاردیم مرور می کنیم متوجه می شویم که در طی این راه دشوار چه صدمات و تلاش های بی وقفه ای که انجام نداده ایم، به چه مشکلاتی که بر خورد نکرده ایم و چه موفقیت های ارزنده ای که از پیروزی لذتبخش در پاسخگویی میل درونی مان برای صعود به قلل که بدست نیاورده ایم.
نقطه آغاز
معمولاً به یکی از اشکال ذیل کوهنوردی و میل به آن در فرد پیدا می شود:
- در فصلی بسیار مناسب به تنهایی یا به اتفاق دوستان و خانواده به کوه رفتن و حال و هوای دیگری بجز حال هوای در شهر بودن را احساس کردن.
- اجرای یک برنامه ساده و اتفاقی به همراه دوستان بعضاً آشنا با کوهستان. به کوه رفتن و در خلال آن صحبت هایی در ارتباط با قلل بلند کوه ها و دیدن اتفاقی یک محیط سنگ نوردی و افرادی که در آن مشغول به تمرین و صعود هستند.
- به احتمال بسیار کم به اتفاق یک مربی با تجربه در کوهستان از دوست و آشنا یا شاید فامیل و به همراه وی به کوه گام گذاردن در برنامه بزرگ عمومی و سراسری تیم های کوهنوردی و یا برخی از گروه های کوهنوردی در اثر تبلیغات عمومی آنان شرکت کردن و جذب محیط شدن.
و پاره ای موارد کمیاب و نادر دیگر که به یکباره بوجود می آید. زمانی که اولین سرآغاز دشواری هاست. میل شدید به حرکت، هر گونه مانعی را از سر راه بر می دارد. با مشکلات اجتماعی و کاری دست و پنجه نرم می کند و به پیش می رود.
گام های نخستین
پس از کشش اولیه در طی انجام فقط یک برنامه از انواع ذکر شده به طور معمول تفکر ادامه کار پدید می آید. طبیعی است که وسایل خاصی در اختیار نداریم و علاوه بر آن اطلاعی نیز در خصوص این وسایل نداشته و از کم و کیف آن بی خبر هستیم. بنابراین راه پیمایی های اولیه در محیط های شناخته شده کوهستانی هر شهر انجام می شود. لیکن در ضمن صعود با نگاه های کنجکاوانه به اطراف پی به وسایلی می بریم که معمولاً کوهنوردان به همراه خود دارند. طبیعی است که به فکر دست یابی و تهیه اینگونه وسایل می افتیم. روزهای تعطیل یکی پس از دیگری می آیند و همچنان بطور مکرر مسیرهای تکراری را بالا و پایین می رویم. به تدریج می توانیم از محیط های تکراری خارج شده به دنبال برخی گروه های کوهنوردی در کوه و در تعقیب آن ها به مسیرهای جدیدی دست پیدا کنیم. از ذکر این نکته گریزی نیست که اگر این اتفاق در بهار و تابستان بیافتد طبیعتاً ساده تر و در زمستان بسیار خطرناک و مشکل ساز خواهد بود. بدون امکانات، پی گیری و همپایی با گروه های صعود کننده بطور جدی جان انسان را به مخاطره می افکند. عدم اطلاع از نقاطی که خطر ریزش بهمن دارند، مقابله یکباره با هوای طوفانی و خطرناک زمستان، گم کردن راه و ندانستن شیوه های مسیریابی، مواجه شدن با صخره و دیواره و پرتگاه، درگیری با صخره بدون آموزش قبلی، اطلاع ندادن به دوستان و فامیل و بستگان، راهپیمایی در مسیر حرکتی که نمی دانیم به کجا می رود، تا چه زمان رفته و چه زمان باز خواهیم گشت، اتراق کردن در هوا سرد زمستان در صورت مواجهه با هوای طوفانی به امید فرود آمدن در روز بعد بدون وسایل کافی، و ده ها مشکل دیگر از این نوع باعث آن می شود تا اکثریت قریب به اتفاق جوانان و نوجوانان که در طی این دوره گام های نخستین را به کوه می گذارند در معرض تهدیدات دائمی قرار گرفته و متاسفانه به حوادث تلخ و دردناکی گرفتار آیند.
شاید نخستین برنامه های انفرادی و یا حداکثر دو نفره ما در کوهستان در فصل بهار حال و هوای دگرگون آن و یا ماه های پاییز باشد. هر دو این فصول ضمن جاذبه اغوا کننده خود خطرناک نیز هستند شاید برای کسانی که بیشترین لذات را از صعودهای بهار و پاییزه بردن خطرناک نامیدن این فصل ها قدری سنگین به نظر برسد. اما میل شدید دستیابی به ارتفاعات با وسایل ناقص ابتدای همچون کفش نامناسب و لباس های ناکافی، بعلاوه گرمای مطبوع بهار از یکطرف می تواند تا حد زیادی مشکلات صعود به ارتفاعات را حل نماید. لیکن این شبهه را نیز به وجود خواهد آورد، که صعود کار دشواری نیست. مسیرهایی که به راحتی بر روی لبه خط الراس ها قرار می گیرند، یال هایی که به سرعت در بهار و تابستان پیموده می شوند و پناهگاه ها و جنپناه هایی که بسیار زود به آن ها می رسیم و در آن ها استراحت می کنیم هوای نسبتاً پایدار و گرم، دسترسی به آب در نقاط مختلف کوه و ده ها نکته دیگر باعث می شود تا به دنبال سایر علاقه مندان به راحتی بر قله کوهی مرتفع و یا حتی کوتاه صعود کنیم. به نظر می رسد وسایل ناقصی که داریم بخوبی از عهده این مهم برآیند و جز چند تغییر کوچک مشکل دیگری وجود نداشته باشد. اما زمانی که با زمستان زیبا و با شکوه کوه های ایران مواجه می شویم زمانی است که باید از تجربیات خود استفاده کنیم، بنابراین با همان امکانات و وسائل موجود گام در راهی خطرناک و یا حتی بی بازگشت می نهیم و به کوه می رویم. از نقاط تابستانی مهمی نام می بریم. خانواده به درستی از موضوع اطلاعی ندارد. دوستان با موضوع بیگانه هستند. مسیرهای ابتدایی را با سرعت به پیش رفته سپس از قعر دره ها، یا از روی یال ها – همان نقاطی که در تابستان شاهد صعودمان بودند – به دنبال ردپاهای نامحسوس، بهمن ها را می بریم. از شکاف صخره ها صعود می کنیم حال آنکه هر آن حادثه ای دردناک می تواند بوجود آید :ریزش بهمن، پرت شدن از صخره ها و گم شدن در کوه. زمانی که در ارتفاعات هستیم باد با شدت مهیبی می ورزد. بواسطه غرور بیش از حدی که داریم همچنان به پیش می رویم و به ناگاه همه چیز در هم ریخته می شود. گروه های جلوتر از ما با وسایل بهتر سریع تر ارتفاع می گیرند و ما با کوله باری از مشکلات باقی می مانیم. هوای سرد و طوفانی، مه و نبود دید کافی باعث می شود یا به طور کامل مسیر را گم کنیم و یا دچار بهمن شویم. بدین ترتیب به راحتی خود را در معرض مخاطرات زمستان قرار داده ایم. چه بسیار عزیزانی که حتی با وسایل کافی، به علت کمبود تجربیات زمستانی نتوانستند از عهده هوای غافلگیر کننده این فصل برآیند و تسلیم طبیعت سخت و مقهور کننده شدند.
قریب به اتفاق حوادث کوهستان های ایران بدین شکل بوجود آمده و پایان می پذیرند.
کوهنوردی تابستانی نیز چون زمستان مشکل آفرین و حادثه ساز خواهد بود اگر بدرستی با آن رو برو نشویم. درگیری با صخره ها تا سر حد امکان و ناتوانی در بازگشت، ریزش سنگ در مسیرهای خطرناک، صعود کردن به ارتفاعات بلند بدون اینکه به بازگشت، ریزش سنگ در مسیرهای خطرناک، صعود کردن به ارتفاعات بلند بدون اینکه به بازگشت فکر کرده باشیم، اتراق های طولانی بر فراز قلل و دره ها، مواجه شدن با یک توده هوای سرد غافلگیر کننده توام با برف حتی در بهار، درست حرکت نکردن و وارد آوردن فشارهای بی دلیل فیزیکی به بدن و خصوصاً بازگشت های سرعتی و صدمه دیدن های شدید اندام های بدن در عنفوان جوانی، بی خوابی ها و خستگی های روحی و جسمی شدید در اثر عدم رعایت نکات مهم در صعود و فرود، تکروی های نا به جا و بی حاصل، تقلید های غلط و حادثه آفرین از حرکت های سنجیده سنگ نوردآن در ارتباط با استفاده از وسایل فنی، هر یک به تنها از جمله مواردی هستند که حادثه ساز خواهند بود.
به سمت حرفه ای شدن و تجربیات تازه
پس از طی دوران حادثه ساز نخستین، در اثر تکرار صعودهای دائمی در نقاط معمولاً شلوغ، به تدریج با اشخاص و احتمالاً گروه های کوهنوردی آشنا خواهیم شد.
این زمان از کوهنوردی را باید در حقیقت زمان تعیین خط مشی نام نهاد. ما در این دوره به جهت ارتباط تنگاتنگی که با افراد متفاوت خواهیم داشت. برای طی دوره بعدی کوهنوردی خود آماده می شویم.
به طور معمول آشنایی در کوه یک امر اتفاقی ساده است یا در اثر ردگیری گروهی از کوهنوردان در زمان استراحت بخصوص در پناهگاه ها و یا بطور اتفاقی در هنگام صرف صبحانه و یا نهار و یا به صورت انفرادی با هم مسیر شدن با آن ها اتفاق می افتد. طبیعی است که در این زمان فرد با تجربه، از این که شخص دیگری نیز چون خود او علاقمند به پیمودن این راه دشوار و مشکل است خوشحال می شود و پس از صحبت های اولیه به طور معمول قرارها گذاشته می شود.
میل به خارج شدن از دوره ای که در حال پشت سر گذاشتن آخرین روزهای آن هستیم، دورانی خوشحال کننده و گرم است.
تجربیات گروهی
با گام نهادن به دوره تجربیات گروهی، فردی که شاید سال ها به طور انفرادی کوهنوردی می کرده است به یکباره در محیطی قرار می گیرد که افراد زیادی را هم زبان و هم مرام خویش می یابد. احساس شادی زایدالوصفی در دیدارهای اولیه گروهی احساس می شود حال فرد با جزییات بسیار زیادتری از کوه و کوهستان آشنا می شود. با اصول کار گروهی، فهرست برنامه های صعود، سنگ نوردی و... این امر موجب می شود تا به صورت ابتکاری به یکی از زیر بخش های کوهنوردی از قبیل سنگ نوردی طبیعی، سنگ نوردی داخل سالن، کوهنوردی، راه پیمایی و کوه پیمایی، غارنوردی، اسکی، یخ و برف و صعودهای زمستانی علاقمند گردد. تلاش برای اماده شدنو به رتبه ای رسیدن و تکمیل وسایل آغاز می شود. دوره ای سخت در راه آموزش دیدن و به پای بقیه رسیدن شروع شده. پس از مدتی وی نیز می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
دوره پیشرفت
دوران عضویت در گوره های کوهنوردی گاه به واسطه علایق گروهی تا مدت ها ادامه می یابد. اما با گذشت زمان فرد با همکاری و اجرای برنامه های مشترک با سایر گروه ها و با کسب تجربیات تازه و با تکیه بر آموخته های خود احساس استقلال می کند. به هر حال این ها جملگی حالاتی هستند، که برای اکثر کوهنوردان به وجود می آیند و گریزی از آن نیست. در این دوره فرد در کلاس های مختلفی خارج از سطح گروه شرکت می کند. به تدریج با اعضای سایر گروه های کوهنوردی، مربیان و پیش کسوتان آشنا می شود. امیال گوناگون با توجه به فصل هیچگاه او را آزاد نمی گذارند. در بهار هر سال برنامه ای ابتدایی و در اواخر بهار سنگ نوردی، در تابستان صعود به قلل، در پاییز آمادگی برای اجرای برنامه های زمستانی و در اوج آن ارجای برنامه زمستانی و دوبار تکرار مکررات. البته به تدریج فرد به سوی محور خاصی متمرکز می گردد. یکی از اشکال و زیر بخش های کوهنوردی مد نظر او قرار می گیرد. میل به همه فن حریف بودن افول می کند و در یک یا حداکثر 2 رشته آغاز به پیشرفت می نماید. سال ها در پی یکدیگر می گذرند. او حال یک مربی شده است و یا ییک کوهنورد با تجربه و حرفه ای.
دوران تجربه
با طی دوران شکوفایی و افزون شدن تجربه، کوهنورد با تکیه بر آموخته های خود در طی سالیان سال، به انتقال این تجربیات به کار آموزان و کسانی که چون گذشته خود او به دنبال گمشده ای می گردند. دوران انتقال به آرامی سپری می شود و در طی آن ضمن این که خود وی مجدداً آموزش هایی از کار با کارآموزان می بیند به رشد آنان نیز می افزاید، با مکان های مختلفی همکاری می کند. از عمق وجود خویش دانسته های علاقه مندان را می افزاید، همه چیز و همه ابعاد کوهنوردیش را در آموزش خلاصه می بیند و پس از طی سالیان طولانی در این دوره یا آموزش می دهد و یا خود به نحو بارزی در یکی از رشته های کوهنوردی به اوج شکوفایی دست می یابد.
دوران پیش کسوتی
پس از پشت سر نهادن سال های متمادی از زندگی کوهنوردی، یا آنان که هم مرام و هم زبان خودش بودند، به تدریج با رسیدن به مرزهای پیری تلاش و کوشش رو به افول می نهد. دیگر نمی تواند همپای جوان ها گام بردارد. با این که کوله باری از تجربه بر پشت دارد و هر لحظه نیز از انتقال آن به دیگران غافل نیست، اما نیازمند قرار گرفتن و سکون و آرامش است. در عین حال باید دانسته های خود را با اطلاعات روز وفق دهد و از آن عقب نیافتد. اگر نتواند خود را با علم روز همگام کند، چندین سال متمادیاز قافله پیشرفت امور کوهنوردی عقب خواهد افتاد و جبران آن بسیار دشوار خواهد شد. او باید در چنین اوضاع و احوالی بخواند، برداشت کند، مطالعه و بررسی نماید و تدریس کند و در مواقعی به صورت عملی با هم سن و سال های خود به کوه برود. در شرایط بحرانی از تجربیاتش در طوفان، و هوای نامساعد استفاده کند و با نشاط و سر حال باشد. با آنچه گفته شد به شرح مسیری پرداختیم، که عموم علاقه مندان به کوهنوردی با آن رو به رو هستند. لیکن قبل از پیمودن این راه چه خوب است اگر علاقه مندان، به خصوص نوجوانان و جوانان در می یافتند که راه های بسیار ارزشمندتری جز موارد قید شده نیز وجود دارد، تا با بهره گیری از حداقل امکانات ضمن اجتناب از خطرات و صدمات وارده، بخصوص در دوران حادثه سازی بتوان به نحو چشمگیری ضایعات را به حداقل رسانده ضمناً از پیشرفت مطلوب تری نیز بهره مند شویم.
طبیعی است که اگر جوانان علاقمند به کوهنوردی در همان روزهای اولیه علاقمندی با مراجعه به هئیت های کوهنوردی هر استان بتوانند ضمن آشنایی با نحوه فعالیت گروه های کوهنوردی موجود با انتخاب موفق ترین گروه و قرار گرفتن در حیطه مسئولیت اجرایی گروه ضمن ارتقاء سطح آموزشی خود صدمات وارده حوادث ناشی از کوهنوردی های اولیه را کم کرده، با انجام برنامه های دسته جمعی و گروهی آموزش های خاصی ببینند و کوهنوردی که از این راه به تشکیلات سازمان یافته گروه های کوهنوردی وارد می شود ضمن آموزش دوره های متفاوتی چون :
آشنایی با تجهیزات وسایل کوهنوردی، چگونگی مواجه شدن با خطرات کوهستان، امداد و نجات ف هواشناسی، شناسایی کوه های ایران، هدایت گروه در کوهستان و کوهنوردی زمستانی می تواند به نحوه بارزی در آینده ضمن عدم به مخاطره انداختن جان خود به انتقال تجربیات ارزشمند خویش نیز بپردازد.