عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 4 / 12 / 1392
بازدید : 874
نویسنده : sharef zadeh

 

چیچن ایتزا اثری باستانی از تمدن مایا است که در کشور مکزیک واقع شده است. این اثر جزو میراث جهانی یونسکو به شمار می‌رود. در سال ۲۰۰۷ میلادی، این اثر به همراه ۶ اثر دیگر در یک رای گیری جهانی به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید معرفی شدند.

محوطه (سایت) چیچن ایتزا شامل چندین ساختمان سنگی است که قبلاا به عنوان قصر، معبد، حمام، مغازه و … به کار می‌رفته اند. مطرح ترین قسمت های آن عبارتند از

* El Castillo (قلعه)
o مهمترین اثر این مجموعه، El Castillo ( به معنای قلعه در اسپانیولی) است که عبارتست از هرمی پلکانی که از هر چهار طرف دارای پله‌هایی تا بالای هرم است. این معبد، متعلق به خدای آسمان بوده است.

* معبد جنگجویان
* محوطه بازی
* سایر سازه ها
o معابد و سازه‌های دیگری نیز در محوطه اثر تاریخی چیچن ایتزا قرار دارند.

 

 

 

 

 

 

 


 

مجسمه حضرت مسیح برزیل

 

 

 

 

 

 

 

http://yedooneh.ir/uploads/pic/other/3/%D9%85%D8%AC%D8%B3%D9%85%D9%87%20%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA%20%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%AD%20%D8%A8%D8%B1%D8%B2%DB%8C%D9%843.jpg

مجسمه مشهوری که در برزیل در شهر Rio de Janeiro قرار دارد و بسیاری از مردم آن را در تلویزیون دیده اند در حقیقت مجسمه مسیح منجی است. این مجسمه با ۱۲۵ فوت ارتفاع در سال ۱۹۲۶ و در ارتفاع ۷۱۰ متری نوک کوه Corcovado ساخته شده است. مجسمه مذکور حالت ایستاده عیسی مسیح را در حالیکه دستان خود را کاملاً باز کرده است نشان می دهد که این حالت نشان دهنده پذیرش همه انسانها در آغوشش است. مجسمه عیسی مسیح نشانه برزیل است که امروزه شهرتی جهانی پیدا کرده است.
 
توریستهایی که از برزیل دیدن می کنند حتماً به دیدن این مجسمه نیز می روند. دست چپ این مجسمه به سمت شمال شهر Rio de Janeiro و دست راست آن به سمت جنوب شهر اشاره می کند. مناظر بسیار جذابی را می توان از آنجا مشاهده کرد که نفس را در سینه تماشاچی حبس می کند. این مناظر شامل شهر Rio، خلیج، کوه Sugarloaf و ساحل رودخانه های Copacabana و Ipanema می شود. علاقمندان به فوتبال نیز می توانند منظره ای از استادیوم را مشاهده نمایند.
.

.
.

Coliseum معروفترین آمفی تئاتر دایره وار(بیضی) عظیم تاریخی که تعداد ردیف‌های صندلی آن به تعداد پنجاه هزار ودارای ۸۰ در ورودی است. واژه کلوسئوم به معنی «جایگاه بزرگ» نام دیگر آن آمفی تئاتر فلاویوسی(amphitheaterum flaviusi) است. ساخت کولوسئوم توسط Vespasian (وسپاسین)امپراطور سالهای ۶۹ تا ۷۰ روم پایه گذاری شد، پس از آن پسرش Titus (تیتوس)در سال ۸۰ بعد از میلاد آنرا بنا کرد، که نهایتا توسط Domitian (دومتین)برادر Titus که در سال ۸۱ بر وی غلبه کرد و بر جایگاه امپراطور روم نشست، کامل شد و به پایان رسید. کولوسئوم به عنوان اولین آمفی تئاتر دائمی و ماندگار ساخته شده در روم، در زمین‌های باتلاقی ما بین تپه‌های Esquiline(اسکوئیلین) و Caelian(کائلین) واقع شده بود.

 
در این مجموعه امپراطور روم شاهد فجیع ترین جنایات به شکل کشتار بردگان و مسیحیان بوده‌است نبرد‌های خونین بر سر مرگ و زندگی گلادیاتور‌ها یکی از سرگرمی‌های روزانه امپراطوران و اشرافیان روم بوده‌است قدمت تاریخی و شکوه و جلال این عمارت از یک سو و کارامدی آن برای اجرای نمایش و امکان کنترل جمعیت، از سوی دیگر، باعث شد این سالن یکی از بزرگترین بناهای معماری روم باستان به شمار می‌رفت.
 
پلان این مجموعه به شکل بیضی به قطر‌های ۱۸۸ و ۱۵۶ متر زیر بنای آن حدود ۶ جریب می‌باشد ارتفاع آن تقریبا به اندازه یک ساختمان۱۵ طبقه می‌رسد(حدود۴۸متر) کف صحنه چوبی است و در زیر آن مجموعه‌ای از اتاقها و گذرگاهها برای عبور حیوانات وحشی و سایر تدارکات لازم جهت راه اندازی و اجرای نمایش قرار گرفته‌است. تعداد ۸۰ دیوار به عنوان تکیه گاه برای طاق‌های گنبدی شکل، گذرگاهها، پلکان و ردیف‌های صندلی، روی صحنه قرار گرفته‌است. لبه بیرونی طاق‌های متوالی باعث اتصال طبقات مختلف و پلکان بین آنها به یکدیگر شده‌است. نمای داخلی Coliseum از بالا سه ردیف طاق‌های گنبدی شکل رو در روی ستون‌ها و سر ستون‌ها قرار گرفته‌اند،
 
در ستون‌های طبقه اول سبک معماری دوریک (Doric)، در طبقه دوم سبک ایونیک (Ionic)، و در طبقه سوم سبک قرنتی (Corinthian) که نزدیک به سبک کلاسیک یونان بود، به کار رفته‌است.این بنا به دلیل عبور و مرور آسان جمعیت به داخل و خارج میدان یکی از شاهکار‌های مهندسی است در بالای این سه طبقه اصلی، طبقه زیرشیروانی شامل ستون‌های مستطیل شکل سبک قرنتی قرار دارد، فضای بین ستون‌ها با ۴۰ عدد پنجره کوچک مستطیل شکل پر شده‌است.
 
در قسمت بالا، دیوارکوب‌ها و بندگاههایی وجود دارد که تیرک‌هایی را که سایه بان‌ها به آنها آویزان است، نگه داشته‌اند. در ساخت عمارت با دقت بسیاری از انواع ترکیبات ساختمانی استفاده شده، برای فونداسیون از بتون و برای ستون‌ها و طاق‌ها از سنگ آهک (تراورتن) استفاده شده، در ستون‌های به کار رفته برای دیوار دو طبقه زیرین، از نوعی سنگ متخلخل به نام توفا (Tufa) استفاده شده‌است. برای طبقات فوقانی و اکثر طاق‌ها از آجر بتونی استفاده شده‌است.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
دیوار چین که یکی از هفت اعجاز جهان شمرده می شود، در جهان به لحاظ زمان ساخت طولانی ترین و بزرگترین مهندسی تدافعی نظامی در قدیم است .
 
این دیوار در نقشه جغرافیایی چین ۷۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته است. این اثر سال ۱۹۸۷ در “فهرست میراث جهانی ” ثبت شد. تاریخ ساخت دیوار چین به قرن ۹ قبل از میلاد باز می گردد.
 
حکومت وقت چین برای جلوگیری از حملات ملیت های شمالی ، برجهای آتش برای خبر رسانی و یا قلعه‌های مرزی برای حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با دیوار و بر روی آن ایجاد کرد .
 
در دوره حکمرانی سلسله‌های بهار وپاییز و کشورهای جنگجو ،میان دوک ها جنگ بر پا شد و کشورها با استفاده از کوه‌های مرزی به ساخت دیوار پرداختند تا سال ۲۲۱ قبل از میلاد ،امپراتور چین شی خوان پس از به وحدت رساندن چین ، دیوارهای دوک ها را به هم متصل کرد که به صورت دیوار بزرگ در مرزهای شمالی بر روی کوه‌ها در آمد . او می خواست با این کار از حملات دشمن به مراتع شمالی جلوگیری کند.
 
در این زمان طول دیوار چین به ۵۰۰۰ کیلومتر می رسید. در سلسله خان پس از سلسله چین طول دیوار به ۱۰ هزار کیلومتر رسید. در تاریخ دو هزار و اندی ساله چین، حکمرانان دوران مختلف به ساخت دیوار چین پرداختند . تا اینکه طول دیوار به ۵۰ هزار کیلومتر رسید. این میزان معادل گردش به دور کره زمین است .
 
دیواری که اکنون مردم مشاهده می کنند ، دیوار متعلق به سلسله مینگ (سال ۱۳۶۸ – سال ۱۶۴۴ ) است از غرب به دروازه ” جایو گوان ” در استان گان سو چین و از شر ق به ساحل رود یالو جیان در استان لیائو نینگ در شمال شرقی چین منتهی می شود و درمیان آن ۹ استان- شهر و ناحیه خود مختار به طول ۷۳۰۰ کیلومتر وجود دارد و مردم انرا دیوار طولانی می نامند.
 
دیوار چین به عنوان پروژه تدافعی بر روی کوه‌ها ساخته می شد از بیابان ها مراتع و لجنزارها عبور می کرد . کارگران طبق عوارض زمینی ،ساختار متفاوتی برای ایجاد دیوار در نظر گرفتند که درایت و عقل نیاکان چین را نشان می دهد. دیوار بر مسیر کوه‌های پر فراز و نشیب امتداد یافته است . در بیرون دیوار پرتگاه‌های بلند دیده می شود . در واقع کوه و دیوار به یکدیگر پیوند خورده اند . لذا دشمن به هیچوجه قادر به نفوذ به این دیوار نبود . دیوار چین معمولا با آجرهای بزرگ و سنگ مستطیل ساخته شده و در وسط ان خاک و خرده سنگ ریخته شده و ارتفاع ان ۱۰ متر است در پهنای دیوار برای عبور چهار اسب کافی است و در یک ردیف عرض آن ۴ -۵ متر است تا در زمان انتقال غلات و سلاحها مشکلی ایجاد نشود .
 
طرف درونی دیوار، نرده سنگی و در وجود دارد که به آسانی حرکت می کند . در فاصله معیینی سکوی دیواری ویا برج آتش برای خبررسانی ساخته شده است . سکوی دیواری برای ذخیره سلاحها و غلات و استراحت سربازان است و در جنگ مخفیگاه بوده است . هنگامی که دشمن دست به حمله می زد برج های آتش روشن می کردند و سراسر کشور از حمله آگاه می شدند .
 
اکنون مقاومت دیوار چین به عنوان یک مانع نظامی از بین رفته است. اما زیبایی معماری مخصوص آن دیدنی است . زیبایی دیوار چین پر ابهت ، و باعظمت است. از دور دیواری بلند و پر پیچ و خم بر روی کوه‌ها همانند اژدهایی در حال حرکت به چشم می خورد و صحنه‌ای شکوهمند ایجاد شده است . از نزدیک ، دروازه‌های پر ابهت ، دیوار ها ، سکوهای دیوار ی،برج های دیده بانی، برج های آتش هماهنگ با عوارض زمینی آکنده از دلربایی هنری است. دیوار چین دارای اهمیت تاریخی و فرهنگی و ارزش دیدنی است. چینی ها می گویند : ” کسی که به دیوار چین صعود نکرده باشد ، قهرمان نیست “.
گردشگران چینی و خارجی از پیمودن دیوار احساس افتخار می کنند . حتی سران بسیاری کشورهای خارجی نیز فرصت دیدار از این اثر بزرگ را از دست نمی دهند .
 
برخی از بخش های دیوار چین بخوبی حفظ شده است از جمله دیوار “بادلینگ ” در نزدیکی بیجنیگ دیوار ” سی ما تای ” ، دیوار ” موتیان یو ” ، دروازه شان حای گوان در انتهای شرقی دیوار چین است که نخستین دروازه چین نامیده می شود و دروازه “جایوگوان” در انتهای غرب در گان سو ،این بخش ها همچنین از مکان های بسیار مشهور و دیدنی دیوار است و گردشگران زیادی در تمام سال از آنها بازدید می کنند .
دیوار چین تجسم درایت و رنج و زحمت میلیونها چینی در دوره باستان چین است . این اثر پس ازهزاران سال از بین نرفته و دارای دلربایی فناناپذیر و سمبل روحیه ملیت چین است . سال ۱۹۸۷ میلادی دیوار چین به عنوان “سمبل ملیت چین در فهرست میراث جهانی ثبت شد. 
.
.
.

.
.
.
ماچو پیچو (به اسپانیایی: Machu Picchu)، به معنی قلهٔ قدیمی، از آثار دورهٔ اینکاها می‌باشد که در ارتفاع ۲٬۴۳۰ متری از سطح دریا در دامنهٔ کوه در بالای درهٔ اوروباما در کشور پرو و در ۷۰ کیلومتری شمال کوسکو قرار گرفته‌است. اغلب اوقات از آن به‌عنوان «شهر گمشدهٔ اینکاها» یاد می‌شود. ماچو پیچو احتمالأ شناخته شده‌ترین نماد امپراتوری اینکاها می‌باشد.

این شهر در حدود سال ۱۴۵۰ میلادی ساخته‌شده‌ و صدها سال پیش در زمان فتح اینکاها توسط اسپانیایی‌ها متروک شده‌است. برای قرن‌ها فراموش شده‌بود و به جز عده‌ای از مردم محلی کسی از آن نامی به خاطر نداشته است. این اثر در سال ۱۹۱۱ میلادی توسط هیرام بینگهام، تاریخ‌شناس آمریکایی به جهانیان معرفی‌شد. پس از آن، ماچو پیچو به یکی از مناطق جذب توریست تبدیل ‌شد و در سال ۱۹۸۱ میلادی در فهرست آثار کشور پرو و در سال ۱۹۸۳ میلادی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته می‌شود.

ماچو پیچو با دیوارهای سنگی جلا داده‌شده مطابق با معماری کلاسیک اینکاها ساخته شده‌است. اولین بنای این مجموعه این‌تی‌هوآتانا (به اسپانیایی: Intihuatana)، معبد خورشید که اطاقی با ۳ پنجره و در منطقه‌ای از ماچو پیچو که باستانشناسان آن را منطقهٔ مقدس می‌نامند، می‌باشد. در سال ۲۰۰۳ میلادی تعداد توریست‌های این شهر باستانی ۴۰۰٬۰۰۰ نفر بوده‌است. در سپتامبر ۲۰۰۷ میلادی، پرو و دانشگاه ییل به توافقی مبنی بر استرداد صنایع دستی برداشته‌شده از ماچو پیچو در اوایل قرن بیستم میلادی توسط هیرام بینگهام دست یافتند
.
تاریخچه
این‌تی‌هوآتانا (به انگلیسی: ‎Intihuatanais ‏)، تصور می‌شود یک ساعت نجومی است که توسط اینکاها طراحی و ساخته شده‌است.
ماچو پیچو در حدود سال ۱۴۵۰ میلادی در ارتفاعات امپراتوری اینکاها ساخته شده‌است. این شهر در حدود ۱۰۰ سال بعد در پی پیروزی امپراتوری اسپانیا متروک شد.
این دژ در ۵۰ مایلی کوسکو، پایتخت اینکاها قرار دارد و به همین دلیل هرگز مانند سایر شهرهای اینکاها پیدا و ویران نشده‌است. در طول قرنها، جنگل‌های اطراف این مجموعه رشد کرده و آن را پوشانده است و به همین دلیل از نظرها پنهان مانده‌است و تنها عدهٔ معدودی از وجود آن اطلاع داشته‌اند. در بیست و چهارم ژوئیهٔ سال ۱۹۱۱ میلادی، ماچو پیچو به‌وسیلهٔ هیرام بینگهام، تاریخ‌شناس آمریکایی در یک سخنرانی‌ در دانشگاه ییل به دنیای غرب معرفی شد. او به‌وسیلهٔ راهنمایی محلیانی که گهگاه به سایت مراجعه می‌کردند به آنجا هدایت شد. بینگهام مطالعات باستان‌شناسی را انجام داد و تحقیقاتش را دربارهٔ آن محل کامل کرد و آن را «شهر گمشدهٔ اینکاها» که نام اولین کتابش نیز بود، نامید. او هرگز اعتباری برای کسانی که او را به آن محل راهنمایی کردنند قائل نشد و آن را یک شایعهٔ محلی نامید.
بینگهام در حال جستجو برای یافتن شهر ویکتوس، آخرین پناهگاه و موضع ایستادگی اینکاها در دوران تسلط اسپانیا بر پرو بود. در سال ۱۹۱۱ میلادی، بعد از سال‌ها کاوش و سفر در حوالی منطقه، او توسط کو‌اِن‌چو‌آنز (به اسپانیایی: Quechuans) که در ماچو پیچو و در زیرساخت‌های اصلی شهر زندگی می‌کرد به دژ هدایت شد. او چندین سفر دیگر انجام داد و حفاری‌هایی را نیز در سایت در حوالی سال ۱۹۱۵ میلادی هدایت کرد. او کتاب‌ها و مقالاتی دربارهٔ کشف ماچو پیچو نوشت.
سیمون ویسبارد، کاوشگر قدیمی کوسکو، مدعی می‌باشد که انریک پالما، گابینو سانچز و آگوستین لیزاراگا که اسمامی‌شان بر روی یکی از صخره‌ها در آنجا در تاریخ ۱۴ ژوئیه سال ۱۹۰۱ میلادی حک شده‌است قبل از بینگهام آنجا را کشف کرده‌بودند. همچنین، در سال ۱۹۰۴ میلادی یک مهندس به نام فرانکلین ظاهراً اشاره‌ای به خرابه‌ها از فاصلهٔ دور داشته‌است. بنا بر ادعای خانوادهٔ پِین، او به توماس پِین، مبلغ مذهبی که در آن مکان زندگی می‌کرده است، دربارهٔ این محل گفته است. در سال ۱۹۰۶ میلادی، پین و مبلغی دیگر به نام استوارت ای مک نارین (۱۸۶۷ تا ۱۹۶۵ میلادی) ظاهراً به محل خرابه‌ها صعود کرده‌اند.
در سال ۱۹۱۳، این مکان بعد از اینکه انجمن جغرافیای ملی (به انگلیسی: ‎National Geographic Society ‏) بحث‌های ماه آوریل را بطور کامل به آن اختصاص داد شهرت بسیاری پیدا کرد. در سال ۱۹۸۱ میلادی منطقه‌ای به وسعت ۳۲۵.۹۲ کیلومتر مربع که ماچو پیچو را احاطه کرده‌بود جزء میراث تاریخی پرو به ثبت رسید. این منطقه تنها به این خرابه‌ها محدود نمی‌شد بلکه شامل مناظر طبیعی منطقه‌ای نیز می‌شود.

ماچو پیچو به‌عنوان میراث جهانی یونسکو در سال ۱۹۸۳ میلادی به ثبت رسید. و این منطقه «یک شاهکار خالص معماری و نشانه‌ای منحصر به فرد از تمدن اینکاها» نامیده شد. این اثر هم اکنون به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جدید شناخته می‌شود.

منطقهٔ جغرافیایی
ماچو پیچو در ۷۰ کیلومتری شمال غربی کوسکو، در بالاترین نقطهٔ کوه ماچو پیچو، ۲٬۳۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است. این اثر از مهم‌ترین آثار باستانشناسی در آمریکای جنوبی و پربیننده‌ترین جاذبهٔ توریستی کشور پرو می‌باشد.
از سمت بالا، در صخرهٔ ماچو پیچو، یک صفحهٔ سنگی عمودی ۶۰۰ متری قرار دارد که در انتها به رودخانهٔ اوروباما می‌رسد. مکان این شهر جزء اسرار نظامی بوده‌است.
توریسم
ماچو پیچو که جزء میراث ثبت شدهٔ یونسکو می‌باشد به‌عنوان پر بازدیدترین مکان توریستی کشور پرو و مهم‌ترین منبع درآمد، بطور پیوسته در معرض خطرهای اقتصادی و تجاری قراردارد. در اواخر ۱۹۹۰ میلادی، دولت پرو اجازهٔ ساخت ماشین کابلی و یک هتل لوکس همراه با رستوران و مجموعهٔ توریستی را در خرابه‌های سایت صادرکرد. این تصمیم با مخالفت دانشمندان و عموم مردم پرو روبرو شد. آنها معتقد بودند که تعداد زیاد توریست در سایت امکان اعمال خطر را بر آن افزایش می‌دهد.
توریست‌های ماچو پیچو همه ساله در حال افزایش می‌باشد و در سال ۲۰۰۳ میلادی معادل ۴۰۰٬۰۰۰ نفر بوده‌است. [۱] به این منظور، اعتراض‌های شدیدی برای ساختن پل جدید در این سایت صورت گرفته است و یونسکو این سایت را در لیست آثار در معرض خطر قرار داده‌است.
در هنگام استفاده از این سایت صدماتی به آن وارد شده‌است. در سپتامبر سال ۲۰۰۰ میلادی، ساعت آفتابی این‌تی‌هوآتانا به علت سقوط یک جرثقیل ۴۵۰ کیلوگرمی به شدت صدمه دید. این جرثقیل توسط یک شرکت تبلیغاتی که آگهی برای یک مدل آبجو می‌ساخت استفاده می‌شد.
.
.
.
.
.
.
.
.

 
.
این شهر باستانی در ۲۶۲ کیلومتری جنوب شهر عمّان پایتخت اردن ودر غرب راه اصلی بین شهر عمّان وشهر عقبه واقع شده‌است. شهری است به کمال که همهٔ آن در کوه و در تخته سنگهایی به رنگ گل سرخ یا رنگ صورتی تراشیده شده‌است. از اینجاست که نام این شهر زیبا پترا نهاده شده‌است. کلمه (پترا) به زبان یونانی به معنی (صخره) است وچون این شهر باستانی تماماً در سنگ (صخره) کنده شده‌است آنرا پترا نامیده‌اند. همچنین این شهر تاریخی وزیبا را به خاطر گل سرخ گون بودنش بنام ( المدینة الوردیة ) نیز نامیده شده‌است، در سال ۱۹۷۸ میلادی کتابی در این مورد نوشته شده‌است که از تاریخ بنای این شهر باستانی سخن می‌گوید ، مؤلف نام کتاب را (الأسرار المَدینَة الوَردِیَة) نامگذاری نموده‌است. نام قدیم این شهر سلع بود، یعنی (صخره) رومیان نامش را به زبان خودشان ترجمه نموده‌اند. ، درقرن اول قبل از میلاد ودر عهد شاه غسانی حارث سوم درخشید.
حدود کشور نَبَطی‌ها

حدود کشور نَبَطی‌ها از ساحل شهر عسقلان در غرب فلسطین و در امتداد صحرای شام در سمت مشرق ادامه می‌یافت. شهر پترا حلقهٔ اتصال بین تمدن سرزمین میان‌رودان (یا بین‌النهرین) و سرزمین شام و شبه‌جزیره عربستان و مصر بوده‌است. این شهر که پایتخت کشور نَبَطی‌ها بود توانسته‌بود کنترل و زمام راه‌های تجارتی مناطق اطراف خود بدست گیرد، کاروانهای تجارتی از جنوب شبه‌جزیره عربستان و غزه و عسقلان و صور و دمشق از راه پترا پایتخت کشور نَبَطی‌ها می‌گذشته‌اند و این شهر از رونق خاصی برخوردار بوده‌اند.
پایان حکومت نَبَطی‌ها

پایان حکومت نَبَطی‌ها و خرابی پایتخت شهر پترا بدست رومیان در سال ۱۰۵ میلادی بوده‌است، قشون رومیان در سال ۱۰۵ میلادی سرزمین نَبَطی‌ها را محاصره می‌کنند وآب را به روی ساکنان شهر می‌بندند و سرانجام بعد از مدتی آن شهر را اشغال می‌کنند و به حکومت نَبَطی‌ها خاتمه می‌دهند.
بیرون آمدن پترا از دست رومیان

در سال ۶۳۶ میلادی عربها توانستند شهر پترا را از نفود رومی‌ها برهانند. ساکنان پترا پس از آن به کشاورزی اشتغال ورزیدند. اما زلزله‌ای که درسالهای ۷۴۶ و ۷۴۸ به این شهر وارد آمد، ساکنان پترا را وادار نمود تا به مناطق اطراف کوچ کنند. آثار این شهر باستانی همچون دُّری در کوه می‌درخشد و یادگاری از دوران نَبَطی‌ها بجا مانده‌است که بسیار تماشایی است.
.
.

.
 
.
آرامگاه زیبا و باشکوهی است که در نزدیکی شهر اگرا و در ۲۰۰ کیلومتری جنوب دهلی نو پایتخت هند واقع شده‌است. این بنا به دستور شاه جهان، امپراتور گورکانی هند به منظور یادبود از همسر ایرانی محبوبش ممتاز محل که در سال ۱۶۳۱ (میلادی) به‌هنگام وضع حمل فوت کرد بنا شده‌است. شاه تصمیم گرفت پس از مرگ همسرش با ساخت بنایی زیبا، مجلل و عظیم، همسرش را جاودانه کند. از این‌رو آرامگاهی زیبا بر روی قبر او بنا نهاد.
همانطور که مشخص است، نام این بنای زیبا ایرانی می‌باشد. این ساختمان بر پایه مخلوطی از معماری ایرانی، هندی و اسلامی تأسیس شده‌است و در ساخت آن ۲۰،۰۰۰ هنرمند و معمار از نقاط مختلف آسیا به‌خصوص ایران، شبه قاره هند، آسیای میانه و آناتولی شرکت داشته‌اند.
آغاز ساخت تاج‌محل سال ۱۶۳۲م (۱۰۴۲ ش) بود و در سال ۱۶۴۷م (۱۰۵۷ ش) تکمیل شد.
احمد معماری لاهوری و برادرش استاد حمید لاهوری (سده یازدهم هجری) سرمعماران ایرانی سازنده تاج محل در هندوستان بوده‌اند. در برخی متون نیز از عیسی خان شیرازی و امانت خان شیرازی طغرانویس، که هر دو ایرانی بوده‌اند نام برده شده‌است، که گویا خطاطی‌های روی در و دیوارهای تاج محل به امانت خان واگذار شده‌بوده‌است.
 
نماد وفا و عشق ابدی
تاج محل بنایی مُجَلَّل و رمز عشق ابدیست که سه قرن و نیم از بنای آن می‌گذرد. اخلاص به عشقی رومانسی، از دوران بسیار دور همچون: «لیلی و مجنون»، «رومئو و ژولیت» و یا «بخت‌النصر» که باغ‌های معلق بابل را به نشان وفاداری برای همسرش ساخت که یکی از عجایب هفتگانه دنیاست، تاج محل نیز یکی از عجایب هفتگانه جدید دنیاست، تاج محل آرامگاه «ارجمند بانو بیگم» ملقب به ممتازمحل همسر محبوب «شاه‌جهان» پنجمین پادشاه گورکانی بود که در هند به پادشاهی رسید. این بنا به دستور شاه‌جهان برای نشان دادن عمق علاقه و عشق خود به ممتاز محل ساخته‌است.
 
داستان بنای این مجموعه عمارات مجلل که در وسط آن گنبد تاج محل چون نگینی می درخشد، بر ارزش تاریخی این شاهکار هنری افزوده است. تاج محل، در واقع، باشکوه ترین هدیه یک شاه به همسر از دست رفته اش است و پایه‌های آن بر عشق وافر شاه جهان گورکانی به ممتاز محل ایرانی تبار استوار است. شاید اگر در سال ١۶٠٧ میلادی شاهزاده خرم، که بعدا با نام شاه جهان شناخته شد، ارجمند بانو بیگم را، که بعدا به ممتاز محل ملقب شد، نمی دید، امروز از تاج محل خبری نبود.
ارجمند بانو دختر یکی از اشراف ایرانی با نام عبدالحسن آصف خان و متولد شهر آگرای هند بود. نور جهان، عمه ارجمند بانو همسر محبوب جهانگیر، پدر شهزاده خرم و شاه گورکانی وقت بود که در سیاست و دولتداری هم نقش بارزی داشت. شاهزاده خرم که در آتش عشق ارجمند بانو می سوخت، بنا به ضوابط سلطنتی با دو زن دیگر ازدواج کرد که اولی از بستگان دربار صفوی ایران بود. خرم پس از پنج سال انتظار به وصلت ارجمند بانو رسید.
او پس از مراسم عروسی اعلام کرد که عروس تازه از سایر زنان دربار برتر و “ممتاز محل” است. ازآن به بعد ارجمند بانو با همین نام و پسوند “بیگم” خطاب می‌شد. به نوشته یک تاریخ نگار دربار گورکانی هند که با نام “قزوینی” از او یاد می‌شود، پیوند شاهزاده با دو همسر دیگرش تنها حکم زناشویی معمولی را داشت و “خرم” هیچ زن دیگری را شایسته محبت و شیفتگی ای که نثار ممتاز محل می‌کرد، نمى دانست. سال ١۶٢٨ شاهزاده خرم بر تخت طاووس هند نشست و به “شاه جهان” ملقب شد. ممتاز محل نمى خواست به مانند عمه قدرتمندش در امور اداری و سیاسی دستی داشته باشد. در عوض فهرست نام های زنان بیوه و کودکان یتیم را ترتیب می‌داد و از شوهرش می خواست که به نیازهای آنها رسیدگی کند و برای خانواده‌های بینوا نفقه تعیین می‌کرد. او نیز مانند شاه جهان به هنر معماری علاقه داشت و در ساماندهی یک باغ کرانه رود یامونا در شهر آگرا، جایی که سرانجام محل آخرت او شد، نقش داشت.
 
درگذشت ممتاز محل و وصیت او
 
ممتاز محل همسر دوم شاه‌جهان در ۱۷ جون ۱۶۳۱ میلادی در هنگام تولد فرزند چهاردهمش جان باخت. شاه جهان و ممتازمحل در سال ۱۶۱۲ ازدواج کردند و ۱۸ سال با یکدیگر زندگی کردند و ثمره این ازدواج ۱۴ فرزند بود که هفت تن زنده ماندند و بزرگ شدند. در یکی از حمله‌های جنگی ممتاز محل همراه شاه‌جهان بود. او باردار و در ماهای آخر بارداری بود و در اثر وضع حمل جان باخت، این نوزاد چهاردهمین فرزندی بود که از ممتاز محل زائیده و دختر بود که نامش را گوهره‌بیگم گذاشتند. هنگام وفات «ممتاز محل» ۳۹ سال بیش نداشت او از شوهرش درخواست کرد که پس از وی زنی نگیرد و برای او مقبره‌ای بسازد که بدان نام وی جاوید بماند.
مرگ ناگهانی «ممتاز محل» پادشاه را دچار غم و اندوه ساخت. شاه داغدیده پس از تفکر و تدبر تصمیم گرفت بنائی بر مزار محبوبش بسازد تا شاهدی بر عشقش باشد، از اینرو طراحان، مهندسان و استادکاران را از گوشه و کنار دنیا گرد آورد تا آرامگاهی را بسازند که آخرین دستاورد معماری گورکانی گردد.
به نوشته تاریخ نگاران، شاه جهان در پی درگذشت محبوب ترین همراه زندگی اش خلعت شاهانه اش را به عبای سفید عوض کرد و یک سال سوگوار بود. شاهی که قبلا برای توسعه دامنه سلطنتش خون فراوانی ریخته بود، گوشه نشین شد و برای مدتی دخترش جهان آرا به امور دولتداری پرداخت. روایت حاکی است ک موهای سیاه شاه جهان طی یکی دو ماه سوگواری سفید شد.
شاه جهان، تا از چنگ رخوت رها شد، در اجرای وصیت ممتاز محل بهترین معماران و خوشنویسان را از سراسر هند و بیرون از آن فرا خواند تا بنای یادبود محبوب ازدست رفته اش را در شهر آگرا، پایتخت امپراتوری گورکانی، بسازند.
تاریخ نگاران آن دوران، از این بنای یادبود با نام “روضه ممتاز محل” یاد کرده اند و برخی بر این نظراند که “تاج محل” مخفف “ممتاز محل” است. “پیتر ماندی”، جهانگرد اروپایی سده ١٧ میلادی نیز در نوشته‌هایش از “تاجِ محل، ملکه دربار گورکانی” نام می‌برد.
خود شاه جهان هم که سال ها بعد، به دست پسرش اورنگزیب شکست خورد و مدتی در زندان لعل قلعه به سر برد، پس از درگذشت کنار ممتاز محل زیر گنبد تاج محل به خاک سپرده شد.
 
معماری باغ و ساختمان تاج محل
شاه‌جهان جایگاهی را در کنار «رود جمنا» برای این بنای بزرگ برگزید. تاج محل مقبره‌ای است با ۵۸ متر بلندی، ۵۶ متر پهنا که در نزدیکی اگرا در ایالت اوتار پرادش هندوستان بر روی یک تخته عظیم ۱۰۰ متر × ۱۰۰ متر مرمرین ساخته شده‌است. این بنای بزرگ، در یک باغ پهناور ۱۸ هکتاری قرار دارد، که در مرکز این یک باغ نهر آب طولانی وجود دارد و به شیوه چهارباغ‌های ایرانی ساخته شده‌است.
شاه‌جهان قصد داشت برای خود نیز آرامگاهی در کران دیگر «رود جمنا» و برابر آن بسازد و این دو بنا را با پلی به یکدیگر متصل سازد به‌نشانه آنکه پیوند او و همسرش از جریان زمان هم در می‌گذرد. قرار بود که بر خلاف نمای تاج محل که از مرمر سفید است، آرامگاه شاه از مرمر سیاه باشد. اما سرنوشت بر این شد که آرامگاه دوم هرگز برپا نشود و شاه در کنار همسرش آرام گیرد.
تاج محل از سال ۱۹۸۳ جزو میراث جهانی یونسکو درآمده و در نظر سنجی بزرگ جهانی در سال ۲۰۰۷ میلادی که در ۸ ژوئیه همان سال نتیجه آن اعلام گردید این بنا در شمار یکی از عجایب هفتگانه جهان در دوران حاضر شناخته شد.
در دو طرف بنای اصلی دو بنای کوچکتر و قرینه به‌چشم می‌خورد که در سمت غرب یک مسجد سه‌گنبدی وجود دارد که از ماسه‌سنگ (قهوه‌ای مایل به قرمز) ساخته شده و در شرق بنایی است که زمانی به مثابه مهمان‌سرا به کار می‌رفته‌است.
گیوین هامبلی، نویسنده کتاب “شهرهای هندوستان گورکانی”، می‌نویسد که ریشه‌های ایرانی تاج محل، نخستین و پایدار ترین برداشتی خواهد بود که یک دانش پژوه رشته معماری اسلامی با دیدن این بنای یادبود حاصل می‌کند. به نظر او، تاج محل یک نمونه از معماری صفوی است و در واقع، نمایانگر حد اعلای نبوغ ایرانی در هنر معماری در خاک هند است.
 
هامبلی با استناد به سخنان هرمان گوتز، کارشناس تاریخ هنر، می افزاید: “تاج محل از بهترین نمونه‌های معماری است که با ذوق و سلیقه صفوی انجام شده است … در تاج محل موارد معدود انحراف از ارتدکسی هنری صفوی را می‌توان مشاهده کرد که شامل “چتری های راجپوتِ” پیرامون گنبد و تفاوت هایی در تناسب میان گنبد و پایه آن می‌شود. گلدسته‌ها هم که احتمالا با الهام از آرامگاه “محمود خلجی” در “ماندو” ساخته شده اند، اندکی متفاوت اند. از غرایب روزگار است که که یکی از “عجایب جهان” که کمترین ارتباط را با هنر گورکانی (مغولی) دارد، به نمونه کلاسیک و نماد تمدن گورکانی تبدیل شده است.”
 
معمار و طراح تاج محل
در متون تاریخی به نام معمار این مجموعه اشاره نشده‌است اما در برخی از متن‌های متأخر، به شخصی به نام استاد احمد لاهوری اشاره شده‌است. بنا به یک دستنویس بازمانده از سده ١٧ میلادی، سرمعمار تاج محل و لعل قلعه (قلعه سرخ) دهلی همین استاد احمد لاهوری بوده است.
علاوه بر این، در برخی از متون از شخصی به نام استاد عیسی نام برده شده که بعضی او را اهل شیراز و عده‌ای وی را اهل استانبول دانسته‌اند. برخی از پژوهشگران نیز به یک نسخه خطی اشاره کرده‌اند که در آن به «استاد عیسی شیرازی نقشه نویس» و « امانت خان شیرازی طغرانویس» اشاره شده‌است.جدای افراد نامبرده از فردی به نام جرونیمو ورونئو اهل ونیز هم نامبرده شده است. عبدالحق شیرازی که سال ١۶٠٩ از شیراز به هند مهاجرت کرد و به خاطر استعداد فوق العاده‌اش در هنر خوش نویسی از سوی شاه جهان به “امانت خان” ملقب شد. به احتمال قریب به یقین، تمام خطاطی‌های روی در و دیوارهای تاج محل به امانت خان واگذار شده بود، چون تنها نام اوست که به شکل “امانت خان الشیرازی” زیر یکی از خطاطی ها در ایوان جنوبی تاج محل حک شده است. امضای او حاکی از مقام بلند امانت خان در دربار گورکانیان نیز هست. آنچه مسلم است خط ثلث کتیبه‌های تاج محل که به رنگ مشکی بر زمینه مرمر سفید نشسته اثر امانت خان شیرازی است.
وجود یک معمار لاهوری در طراحی تاج محل به معنی فقدان یک یا چند معمار ایرانی نیست. زیرا می‌توان اظهار داشت که طراحی و ساخت این مجموعه عظیم و با شکوه، تنها توسط یک معمار صورت نپذیرفته‌است و به احتمال زیاد چند نفر معمار و عده کثیری هنرمند در این کار مشارکت داشته‌اند.
به گفته تاریخدان آمریکایی “میلو بیچ”، در این مورد می‌توان تنها گمانه زنی کرد که معمار اصلی تاج محل چه کسی بوده، اما این نکته روشن است که خود شاه جهان به هنر معماری علاقه داشت ولابد در طراحی تاج محل نیز دستکم نقش یک رایزن را داشته است.
گفته می‌شود برای ساخت این بنا بیست هزار کارگر، استادکار، معمار، سنگ‌تراش، نقاش، فلزکار و جواهرتراش به‌مدت بیست و دو سال کار کرده‌اند.

 


تاریخ : 4 / 12 / 1392
بازدید : 638
نویسنده : sharef zadeh

راه های شاداب بودن

 راه های شاداب بودن

شادی و خوشحالی باعث افزایش طول عمر و همچنین جلوگیری از انواع بیماریها و حتی سرطان ها می گردد. گرچه شاد بودن به مقدار زیادی به رضایت فرد از وضعیت موجود مرتبط است ولی انسانها خود می توانند با تمرین و دقت زندگی خود را شادتر کنند .

شادی موهبتی است از جانب پروردگار که به همه انسان ها هدیه داده شده. شاد بودن همیشه آسان نیست، شاد بودن می تواند یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی باشد و گاه می تواند تمام پا فشاری ها، انضباط فردی و تصمیماتی را که برای خود فراهم آوردیم مخدوش کند.

برای شاد بودن باید بر افکار شاد تمرکز کرد اما ما غالبا” بر عکس عمل می کنیم. اغلب تعریف ها و تمجیدها را ناشنیده می گیریم اما حرف های ناخوشایند را مدتها در ذهن نگه می داریم، یادمان باشد که ما زیر سلطه ذهن خود هستیم.

« لازمه شاد زیستن جستجوی زیباییها و خوبیهاست»

علت غمگینی انسانها آن است که زندگی بدانگونه که او می خواسته نیست، زندگی ما با آرمانهایی جور در نمی آید و در نتیجه او را غمگین و افسرده می کند. ما می گوئیم : من وقتی خوشحال خواهم بود که …. فقط خود را فریب داده ایم.
شاد زیستن یک تصمیم است. برای شادتر بودن و بهره برداری بیشتر نباید دنیا را تغییر دهیم. باید خود را تغییر دهیم. دنیا بی عیب و نقص نیست.
برای شاد بودن دنیا را به همین صورتی که هست بپذیریم، دنیا همین که هست. ماه گرد زمین می چرخد و زمین گرد خورشید، گلهای رز شکفته می شود پرندگان آواز می خوانند و آدمها ازدواج می کنند همه اینها بخشی از برنامه بزرگ زندگی است.

۴ راهبرد برای شاد بودن :
۱- دنیا را همان طور که هست در یابیم
۲- آرامش خیال و عشق ورزیدن
۳- شغل مورد علاقه
۴- خندیدن و شوخی

خندیدن زیاد حتی فلج را هم مداوا می کند واز طریق خنده می شود وضعیت را معکوس به وجود آورد. آندروفینی که در هنگام خنده در مغز ما تخلیه می شود به ما احساس« پرواز طبیعی» می دهد و باز دهی سیستم تنفسی درست مانند زمانی می شود که به ورزش دو پرداخته ایم. بسیاری از فیلمها و کتابهای کمدی مسکن های فوق العاده هستند.
خنده درد را تسکین می دهد و ما تنها زمانی میتوانیم بخندیم که آسوده خاطر باشیم، و هر چه میزان این آسودگی بیشتر باشد، درد را کمتر احساس می کنیم. ما اغلب وقتی مریض می شویم که خود و زندگی را بیش از اندازه جدی می گیریم. آنچه برای سالم ماندن به آن نیاز داریم «خندیدن»‌است.
هنر شاد بودن مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاه ترین زمان ممکن پس از وقوع آن است. بیایید گاه و بیگاه برای خود خاطر نشان کنیم که ما انسان هستیم و مانند تمام انسانهای دیگر ممکن است کارهای احمقانه از ما سر بزند. نباید توقع بی عیب و نقص بودن و کامل بودن داشته باشیم.

در اینجا می توانیم کودکان را سرمشق خود قرار دهیم. کودک به طور طبیعی و بدون احساس خجالت تقریبا” به همه چیز می خندد. بچه ها با عطش سیری ناپذیر نشاط و شادی قدم به این جهان می گذارند.
شرم آور است که اغلب ما انسانها با رسیدن به بزرگسالی نگرشی را جایگزین می کنیم که می گوید:
«زندگی شوخی بردار نیست» بزرگسالان وقت فراوانی را صرف محدود کردن خنده های کودک می کنند و مدام به او تذکر می دهند: «سر کلاس با صدای بلند نخند»، «موقع غذا خوردن نباید بخندی» و تا اینکه قسمت اعظم این طیب خاطر خود به خودی را از کودک می گیرند.
با شاد بودن احساس بهتر و کارایی بیشتر خواهیم داشت و دیگران نیز از مصاحبت با ما احساس رضایت و خرسندی خواهند کرد.
زندگی آنقدرها هم جدی نیست، بیایید شوخی را جدی تر بگیریم.
به هر چیزی که فکر کنی به طرفش کشیده می شوی«ضمیر نا هشیار»
علت این است که این مسیر حرکت ذهن همیشه به سوی هر چیز است و نه در جهت گریز از آن ها…. بارها شده که به خود ما می گوییم: که فلان مسئله را نباید فراموش کنیم و بعدها همان را فراموش می کنیم. ذهن شما می تواند از فراموش کردن بگریزد. ذهن بر اساس تصاویر عمل می کند.
ذهن انسان شبیه به یک کوه یخ است و با آنکه آگاهی ما بیشتر از قسمت بیرونی این کوه ای همان ضمیر هشیار است، اما قسمت زیرین یعنی ضمیر ناهشیار بیشترین تاثیر را بر ما دارد. اعمال جسمانی و نگرشها و تمام مهارتهای آموخته شده به ذهن ناهشیار منتقل می شود.

ضمیر ناهشیار مجموع تمام اندیشه های هشیار ما تا به این لحظه و تمام اندیشه های دیگری است که از طریق تکرار مداوم در ذهن ناهشیار به ودیعه گذاشته ایم و اینک شاهد نتایج حاصل از آن در زندگی خود هستیم. اگر مدام به بیماری و ضعف فکر کنیم و درباره آن صحبت کنیم، ضمیر ناهشیار ما الگوهای بیماری را در خود جذب می کند و ما مستعد یک مزاج بیمار هستیم و بالعکس هم می تواند اتفاق بیفتد با فکری که می کنیم.
انسان هر آنچه را که در ذهن داشته باشد به سوی خود جذب می کند. ناپلئون هیل در کتاب برجسته و موفق خود به نام «فکر کنید و ثروتمند شوید»‌‌‌‌ می نویسد: مغزها از طریق شایعترین اندیشه هایمان خاصیت آهنربایی پیدا می کند و این آهنرباها به گونه ای که برای بشر ناشناخته است افراد، نیروها و موقعیت هایی را که با ماهیت این افکار غالب همخوانی دارند، به سوی ما جذب می کنند.
اگر مصمم به شاد زیستن هستید باید مواظب حرفهای خود باشید:
۱- باید درباره خود به طور مثبت صحبت کنید.
۲- از بی اعتبار ساختن خود بپرهیزیم.
با ناله و گریه و گلایه از خود، دوستان، شغل، خانواده و دیگران نمی توانیم احساس خوبی درباره خود داشته باشیم.
توصیه به کسی که می خواهد کسالت را کنار بگذارد و شاد باشد این است که«فقط وقتی دهانش را برای حرف زدن باز کند که حرفی مثبت و سازنده برای گفتن داشته باشد.»
شکر گزاری: ما باید همیشه به خاطر همه چیزهایی که در دنیا داریم شکر گزار باشیم. نه فقط از دیدگاه روحانی، بلکه از نظر علمی نیز باید شکر گزار نعمتهای خود باشیم و این کار یک الزام است.
اگر دچار سر درد شدیم یادمان باشد که بقیه اعضای ما سالم هستند و شکر گزار آنچه که داریم باشیم نه بیشتر به سر درد و نقصمان بیندیشیم. وقتی سپاسگزار نعمتهای خود هستیم، مرکز توجه خود را بر خواسته های مطلوب خود قرار می دهیم.
تلاش:
از حیوانات نیز می توان درس گرفت، برای شاد زیستن به تلاش نیاز است. وقتی غفلت می کنیم پیشرفتی در امور حاصل نمی شود و این چیزی است که هر ناخدایی در مورد کشتی خود، هر ورزشکاری در مورد بدن خود، هر دانشجویی در مورد ذهن خود می داند.
اشتباه اغلب مردم این است که اغلب برای رسیدن به اهداف نهایی کار می کنند و نه برای لذت از کار کردن و به همین خاطر وقتی که به اهداف مورد نظر خود نمی رسند دچار یاس و افسردگی می شوند.
برای اینکه همیشه شاد باشیم اول خود و بعد دیگران را دوست داشته باشیم و برای خودمان ارزش قائل شویم،

همه ما در زندگی با ناملایماتی روبرو هستیم پس بهتر است این ناملایمات را بعنوان بخشی از فرآیند زندگی بپذیریم، هر چه باشد زندگی تنوع هم می خواهد به امید آن روز که تمامی انسانها بتوانند شاد باشند و شادی را به یکدیگر هدیه دهند.

 


تاریخ : 4 / 12 / 1392
بازدید : 664
نویسنده : sharef zadeh

راهکارهایی برای داشتن یک رابطه موفق بعد از یک شکست عشقی

راهکارهایی برای داشتن یک رابطه موفق بعد از یک شکست عشقی

روابط می تواند هم بهترین و بالاترین لذت زندگی و هم بزرگترین چالش آن باشد. اما معمولاً ترکیبی از هر دوی اینهاست. در دنیایی که بی وقفه به سمت بازسازی و تحول پیش می رود، خیلی از افراد مشغول بازنگری روی اولویت های زندگی خود هستند.

از این گذشته، آیا ما زندگیمان را با این سوال که “موجودی بانکم چطور پیش می رود؟” ارزیابی می کنیم؟ مطمئناً خیر. مهمترین سوالی که باید پاسخ دهیم این است که “آیا کسانی هستند که دوستم داشته باشند؟” یا “کسی هست که من دوستش داشته باشم؟”

وقتی یک رابطه خیلی مهم بر هم می خورد، چه از طریق طلاق باشد یا طرق دیگر، قبل از اینکه یک رابطه جدید را شروع کنید باید خودتان را برای موفقیت آماده کنید.

در زیر ۵ تصمیم مهم را عنوان می کنیم که برای ایجاد یک رابطه عاشقانه و موفق باید اتخاذ کنید و به آن پایبند باشید.

۱٫ “اول باید با خودم قرارملاقات داشته باشم.”
بهترین نشانه نوع رابطه ای که با افراد خواهید داشت، نوع رابطه ای است که با خودتان برقرار می کنید. پس اولین قرار ملاقات ها را با خودتان بگذارید تا دوباره جای پایتان را روی زمین محکم کنید. همان عشق و محبتی که می خواهید به شریک زندگیتان در آینده داشته باشید اول به خودتان ارزانی کنید. برای شامتان شمعی روشن کنید، برای خودتان چند شاخه گل بخرید، و صبحها که از خواب بیدار می شوید، جلوی آینه زیبایی خود را تحسین کنید.

۲٫ “خصوصیاتی که از شریک زندگی آینده خود انتظار دارم را مشخص می کنم.”
از روابط گذشته تان که شکست خورده اند، الان دیگر خصوصیات، ویژگی ها و رفتارهایی که به دردتان نمی خورند را شناخته اید. این خصوصیات را یادداشت کنید و بعد از خودتان بپرسید که می خواهید طرف مقابلتان چه صفاتی داشته باشد. مثلاً به جای صفات خود محور یا بی وفا، می توانید صفات بامحبت و وفادار را بنویسید. روی نقاط و صفات مثبت متمرکز شوید و از آنها بعنوان معیاری برای انتخاب استفاده کنید.

۳٫ “رابطه قبلیم را کاملاً از آینده ام بیرون می کنم.”
اگر می بینید که مداوم درحال حرف زدن از رابطه قبلیتان هستید یا سعی دارید که مدام فرد کنونی را با قبلی مقایسه کنید، دست نگه دارید و ببینید آیا واقعاً برای آشنا شدن با یک فرد جدید آمادگی دارید یا نه. صحبت درمورد تجارب قبلی بعنوان مطلع کردن طرف مقابل اشکالی ندارد اما صحبت کردن مداوم و گله و شکایت فقط طرفتان را دورتر می کند. اگر طلاق گرفته اید، چرا اجازه می دهید که آن فرد قبلی هنوز هم این همه زمان و توجه شما را در زندگیتان از آنِ خود کند؟ چنین احساساتی را می توانید با دوستان دیگر یا یک روانشناس درمیان بگذارید.

۴٫ “با کسی رابطه برقرار می کنم که از نظر احساسی سالم باشد.”
با خودتان قرار بگذارید که با کسی که وارد رابطه می شوید حتماً فردی مسئولیت پذیر، خودکفا، و از نظر احساسی کاملاً سلامت باشد. ببینید روابط او با خانواده اش چگونه است؟ به چیز خاصی اعتیاد ندارد؟ ساختن دوباره زندگی بعد از طلاق خیلی انرژی می برد پس اجازه ندهید هر مجنونی آنرا دوباره بر هم بریزد.
 

۵٫ “به دنبال علایقم می روم.”
آیا سرگرمی یا علاقه خاصی دارید؟ دیگر آنها را کنار نگذارید و درعوض هرچه زودتر خودتان را به آن مشغول کنید. کمی تفریح کنید. تازه این احتمال هم وجود دارد که در همین حین و بین با فرد جدیدی آشنا شوید که علایق و احساساتی شبیه به شما داشته باشد و بتوانید رابطه خوبی با او شروع کنید

 


تاریخ : 4 / 12 / 1392
بازدید : 821
نویسنده : sharef zadeh

۵ راه شناخت کامل نامزدتان

http://yedooneh.ir/uploads/pic/sms/sms.jpg

در ادامه بحث طراحی سوالات خواستگاری به مسائلی می رسیم که باید بیشتر به آن ها دقت کنید و با طرح سوالات مختلف به واکاوی آن ها بپردازید، در این شماره به ۵ راه شناخت و گزینش همسر اشاره می کنیم

 

۱ – فرآیند زندگی فرد را مرور کنید
بسیار مهم است که در جلسات خواستگاری تنها به آخرین اخبار زندگی فرد مقابل بسنده نکنید. در مواردی فردی که شما را پسندیده است، ممکن است تحت تأثیر هیجانات و احساسات عاشقانه و دوست داشتن، تغییراتی در خود احساس کند که با دیدگاه شما همسو است، اما این یک امر پایدار نیست. بنابراین شما باید از ویژگی های ثابت شخصیت فرد آگاهی پیدا کنید که بخشی از آن در گفت و گوهای دو نفره مشخص می شود و بخشی در تحقیقاتی که باید انجام دهید. از فرد بخواهید خودش را توصیف کند. از زبان خودش ویژگی هایش را بشنوید و در تحقیقات بعدی در پی این باشید که صحت ادعای او را کشف کنید. دکتر «محسن ایمانی» در کتاب «شیوه های شناخت و گزینش همسر» برای تناسب میان ادعا و عمل طرفین به جوانان توصیه می کند که این امر را جدی بگیرند و به آن توجه کنند؛ برای مثال از کسی که خود را فردی هنرمند یا نویسنده، شاعر یا خوشنویس و … معرفی می کند بخواهید نمونه اثرش را به شما نشان دهد.
 
۲ – از فن سؤال معکوس، هوشمندانه استفاده کنید
دکتر ایمانی در تبیین شیوه های گزینش همسر این شیوه را با مثال زیر مطرح می کند؛ اگر شما فردی اجتماعی هستید و دوست دارید همسرتان نیز اجتماعی باشد، بهتر است سؤال خود را این گونه مطرح کنید: “اگر همسر شما اجتماعی نباشد، خیلی ناراحت می شوید یا برایتان مهم است؟” و در این شرایط پاسخ فرد احتمالا به واقعیت نزدیک است.
 
۳ – دوستان فرد، منبع اطلاعاتی ارزشمندی هستند
فراموش نکنید از او بخواهید دوستانش را به شما معرفی کند. هر کسی با افرادی دوستی می کند که به آن ها شبیه است و از سوی دیگر دوستان تأثیر زیادی بر شخصیت فرد می گذارند؛ بر این اساس شناخت دوستان طرف مقابل، اطلاعات خوبی در اختیار شمامی گذارد.
 
۴ – ویژگی های شخصیتی را ارزیابی کنید
روحیات طرف مقابل را هم مستقیما از خود او بپرسید و هم در اطلاعاتی که از او به دست می آورید واکاوی کنید.
برخی ویژگی ها برای تشکیل زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد در حالی که برخی دیگر تنها به این بستگی دارد که خود شما چه روحیه ای دارید. به عنوان مثال: ازدواج با کسی که اهل گذشت نیست در زندگی مشترک می تواند خیلی مشکل ساز باشد، اما این که کسی معتقد باشد که در مهمانی نباید چند نوع غذا پخت، آسیبی به اصل زندگی مشترک نمی زند!
 
۵ – به قضاوت چشم هایتان اعتماد نکنید
امکاناتی را که در جلسه خواستگاری به چشمتان می آید چه از طرف دختر و چه از طرف پسر مبنای تصمیم گیری و قضاوت قرار ندهید. مثلا این که داماد با دسته گل یا خودرویی گران قیمت به خواستگاری آمد و یا همراهان او از لباس های بسیار شیکی برخوردار بودند، اگر چه در صورت واقعی بودن معرف ویژگی های اقتصادی طرف مقابل است، اما دلیل نمی شود که شما دست از بررسی بردارید، کم نبوده اند کسانی که با آراستگی های ظاهری در جلسات خواستگاری خانواده های بسیاری را فریفته اند. در شماره های بعد به موضوع «تحقیقات» بیشتر می پردازیم.

 


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4192
بازدید دیروز : 733
بازدید هفته : 5193
بازدید ماه : 7767
بازدید کل : 1242590
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com