رييس اداره پيشگيري از عوامل زيانآور شيميايي وزارت بهداشت نسبت به عوارض خطرناك مواد شيميايي محترقه و منفجره هشدار داد و گفت: ضايعات پوستي ريوي، آثر خوني، دردهاي شكمي، سردردهاي شديد و سرگيجه از عوارض تماس با مواد شيميايي محترقه و منفجره است. مهندس فاطمه فلكي به خبرگزاري دانشجويان ايران، گفت: ساخت و استفاده از مواد آتشزا شامل مواد محترقه منفجره كه توليد نور ميكنند خطرناك هستند. وي افزود: نيترات پتاسيم، كلرات باريم، ارسنيك، نيترات ساليسيوم و پركلرات پتاسيم به كار رفته در مواد محترقه و منفجره به علت تركيب با اكسيژن و كربن همگي به نوعي خطرناك هستند و ممكن است حتي هنگام كار و تهيه، عوارضي را براي افراد به همراه داشته باشد. وي توضيح داد: به عنوان مثال مواد شيميايي با پايه كلروكلرات به لحاظ درجه آتشگيري بسيار پايين ناراحتيهاي پوستي ريوي ايجاد ميكندأ حتي در مقياس بالاتر آؤار خوني را بهجا ميگذارند. دردهاي شكمي، سرگيجه، حالت استفراغ و اسهال و در برخي موارد ناراحتيهاي تنفسي پيشرفته از آؤار اين مواد شيميايي براي توليد كنندگان است. خانم مهندس فلكي افزود: پرتاب مواد آتشزا مثل فشفشه، موشك و منور بر روي شاخه درختان، بام و بالكن منازل از علل عمده آتشسوزي محسوب ميشود، از صاحبان فروشگاههاي مواد شيميايي و رنگ فروشي خواست كه تحت هيچ شرايطي به جوانان و نوجوانان مواد شيميايي مثل اكليل و سرنج نفروشند. نوجوانان از ريختن مواد «سيار اشتعال» مثل نفت، بنزين و الكل بر روي هيزم اكيدا خودداري كنند. همچنين ظروف تحت فشار مثل كپسولها، اسپريهاي حشره كش به علت دارا بودن خاصيت انفجاري ذرات آن پرتاب و به داخل چشم وارد ميشود. رييس اداره پيشگيري از عوامل زيانآور شيميايي وزارت بهداشت افزود: منورهايي كه رنگ قرمز توليد ميكنند حاوي تركيبات استرانسيومي نيترات و پركلرات پتاسيم و پودر آلومينيوم هستند. وي ادامه داد: كودكان هنگام استفاده از فشفشه دستانشان را باز كنند و از جلوي صورتشان دور نگه دارند تا دچار سوختگي نشوند. رييس اداره پيشگيري از عوامل زيانآور شيميايي وزارت بهداشت با تاكيد بر اينكه هيچ ماده شيميايي بي خطر نيست، افزود: استفاده درست از آن درجه خطر زايي را كاهش ميدهد. مهندس فلكي در خاتمه از جوانان و نوجوانان خواست كه در مراسم چهارشنبه سوري از مواد كم خطر استفاده كنند و تاكيد كرد كه در خصوص موادي مثل 7 ترقه چنانچه براي توليد صدا در آتش پرتاب ميكنند در صورت نيمه سوز شدن از برداشتن مجددا آن جدا خودداري كنند.
معاون عمليات سازمان آتش نشاني شهرداري تهران گفت: با توجه به اينكه حوادث بسيار زياد و خطرناكي كه در اين مراسم به وجود ميآيد تمامي ماموران آتش نشاني از 20 اسفندماه در آماده باش كامل به سر ميبرند.
محمدرضا سميعي در گفتوگو با فارس افزود:سال گذشته در اثر بي احتياطي شهروندان تهراني بر اثر 172 مورد حريق اتفاق افتاده در چهارشنبه سوري، 3 نفر فوت كردند و 7 نفر نيز مجروح شدند.
وي در ادامه گفت: 79 ايستگاه حريق، 12ايستگاه نجات، 2 ايستگاه ويژه، 5 ايستگاه پشتيباني براي روز چهارشنبه سوري فعال شدهاند.
سميعي اظهار داشت: همچنين براي 12 و 13 فروردين ماه سال جديد نيز 40 دستگاه موتور، 30 دستگاه ماشين سبك به منظور گشت زني در جادهها و پاركهاي جنگلي اطراف تهران تجهيز شده است.
سمعيي اظهار داشت: همچنين سازمان آتش نشاني شهرداري تهران در آستانه فرا رسيدن مراسم چهارشنبه سوري آخر سال با ارائه توصيههايي، شهروندان را به افزايش دقت و حساسيت در رعايت نكات ايمني در اين ايام فرا خواند و مخاطرات ناشي از آتش بازي و نيز نگهداري و استفاده از مواد منفجره را گوشزد كرد چرا كه هر گونه بيتوجهي به نكات ايمني و سهلانگاري در برپايي مراسم چهارشنبه سوري زيانهاي جاني و مالي سنگين و غير قابل جبراني را در پي داشته است.
معاون عمليات سازمان آتش نشاني شهرداري تهران گفت: آنچه اين روزها به عنوان ترقه و مواد محترقه و انفجاري مورد استفاده قرار ميگيرند بسيار حساس هستند كه حتي در اثر جابجايي و حمل و نقل و يا وارد شدن ضربه و رسيدن حرارت اندك به آنها عمل كرده و منفجر ميشوند و گاه نيز بدون رسيدن حرارت و يا وارد شدن ضربه در اثر فعل و انفعالات شيميايي و يا حتي در مقابل ارتعاش هوا و يا قرار گرفتن در محدوده يك فركانس خاص خود به خود فعال شده و منفجر ميشوند در هر صورت در اثر انفجار اين مواد انرژي زياد به طور ناگهاني آزاد شده و در اثر پرتاب ذرات و انرژي رها شده علاوه بر ايجاد حريق و صداي مهيب،خسارات جاني و مالي نيز به بار ميآيد، در صورت انفجار در محيط بسته اثر تخريبي اين مواد فوقالعاده زياد خواهد بود به نحوي كه 250 گرم از اين مواد ميتواند يك كاشانه با وسعت 70 متر مربع را كاملا تخريب و ويران نمايد و شيشههاي ساختمانها را تا شعاع 250 متري بشكند.
سمعيي ادامه داد:بسيار ديده شده است كه اين مواد در داخل كمد يا در زيرزمين نگهداري شده و بدون دخالت انسان در اثر شرايط مساعد خودبه خود منفجر شده اند و يا در هنگام جابجايي با دست و يا در داخل ساك و كيف در اثر حرارت و يا ضربه منفجر شدهاند لذا به نوجوانان توصيه ميشود اكيدا از تهيه و يا استفاده از اين مواد خودداري نمايند.
معاون عمليات سازمان آتش نشاني شهرداري تهران موكدا از والدين و مسئولان واحدهاي آموزشي در خواست كرد، در اين ايام باقيمانده از سال با ارائه توصيههاي ارشادي و ايمني به كودكان و نوجوانان آنان را از خطرات و عوارض وحشتناك بازي با آتش و ترقه و مواد محترقه به هر شكل آگاه نمايند.
وي اظهار داشت: بر حسب قانون و تاكيد مراجع قضايي و انتظامي خريد و فروش مواد محترقه به هر شكل جرم محسوب شده و برابر ضوابط قانوني قابل پيگرد است لذا به عوامل سودجو و فرصت طلب مجددا هشدار ميدهيم به بهانه شب چهارشنبه آخر سال مستمسكي براي سودجويي پليد خود فراهم ننموده و از توليد و توزيع و فروش اين مواد جدا خودداري نمايند.
سمعيي ادامه داد: از مراجع قضايي و نيروهاي متعهد و وظيفه شناس انتظامي درخواست مينماييم با دقت اعمال افراد سودجو در اين زمينه را زير نظر داشته و با عوامل توليد و توزيع و فروش اين مواد در اسرع وقت و با دقت و شدت برخورد نموده و اعمال قانون نمايند. قطعا در صورت برخورد جدي با متخلفان و اعلام مراتب در رسانهها، از فعاليت افراد سود جو و توليد و توزيع اين مواد كاسته خواهد شد.
وي ادامه داد: كودكان و نوجوان خود زشتي آتش و ترقه بازي را به دليل احتمال بروز خطر درك ميكنند و به همين دليل اغلب كبريت، ترقه و مواد محترقه و منفجره رات پس از تهيه در نقاط غير قابل ديد مانند انباري، زيرزمين، بالكن، پشت بام و يا در داخل كيف و كمد و وسايل شخصي خود مخفي ميكنند كه اين امر خود از عوامل بروز حريق و حادثه است.
وي اظهار داشت:يكي از عوامل عمده ايجاد حريقها، پرتاب مواد آتش زا مثل فشفشه به آسمان و افتادن آتش در پشت بام و بالكن و يا پنجرههاي باز و يا روي شاخههاي خشك ميباشد. معمولا فشفشهها در اثر به آتش كشيده شدن شعلهور شده و سوختن آنها تدريجي است لذا توصيه مينمايد بالكنهاي پشت بامها، راهپلهها و ... را از ضايعات موجود پاكسازي نمائيد و مواد سوختي و وسايل اضافي را به محل امن منتقل كنيد. حتي المقدور پنجرهها را ببنديد و مواد يا مايعات سريعالاشتغال را از مكانهاي روزباز به مكانهاي مسقف منتقل كنيد.
سمعيي به شهروندان توصيه اكيد كرد كه از آتش زدن بته، هيزم و امثال اينها چه در حياط يا محوطه پاركينگ واحدهاي مسكوني و يا در كوچه ها و معابر عمومي جدا خودداري نمائيد و از انداختن مواد منفجره، قوطيهاي در بسته، مخازن كوچك گاز و ظروف تحت فشار به داخل آتش كه منجر به انفجار شديد ميشود خودداري كنند زيرا در اثر انفجار قطعات بدنه آنها به اطراف پرتاب شده و موجب جراحات شديد در بدن و خصوصا در سر و صورت خواهد شد، همچنين از قرار دان ظروف مايعات و مواد قابل اشتعال مثل ظرف نفت و بنزين و گازوئيل و يا مخازن گاز در مجاورت شعله آتش جدا خودداري كنيد و از ريختن نفت و بنزين و گازوئيل و يا مخازن گاز در مجاورت شعله آتش به سمت ظرف و گسترش آن ميشود جدا خودداري كنيد و حتي المقدور از متوقف نمودن خودروها در كوچهها و معابر تنگ خودداري كنيد چرا كه آتش بازي در نزديكي و وسايل نقليه كه حامل بنزين و مواد سوختي هستند در صورت كمترين نشتي از آنها و حتي در شرايط عادي اين وسايل را مبدل به بمبي ميسازد كه چاشني انفجار آن كشيده شده باشد.
وي در پايان خاطر نشان كرد: شهروندان در صورت بروز حريق و حادثه خونسردي خود را حفظ كرده و سعي كنند سريعا كودكان، افراد مسن و ديگران را از محل حريق و حادثه به محل امن انتقال دهند و سپس بلافاصله با تلفن 125 ستاد فرماندهي آتش نشاني و يا تلفن نزديك ترين ايستگاه آتش نشاني تماس گرفته و مراتب را با ذكر نشاني دقيق و نوع حادثه اطلاع دهند و در صورتي كه حريق گسترده نيست با استفاده از آب، گوني و پارچه نمدار و يا وسايل اطفايي سعي در خاموش كردن آتش نمايند
چهارشنبه آخر سال را چهارشنبه سوری می گويند و مراسم ويژه آن در شب چهارشنبه صورت می گيرد برای مراسم مقداری بوته خار درخانه ها فراهم می شود و کوچک و بزرگ از روی آن می پرند و می گويند :
در گوشه و کنار کوی و برزن نيز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از …) می خوانند. بعضی از زنان عقيده دارند اگر شب چهارشنبه سوری فال بگيرند فالشان درست در می آيد از اين رو به ويژه در گذشته ها اگر کسانی می خواستند فال بگيرند در سر چهار راه به نحوی که کسی آنها را نبيند در تاريکی يا دالان خانه می ايستادند و به گفت و گوی عابرين گوش می دادند. اگر عابرين سخنانی اميد بخش در مورد عقد، عروسی، معامله ای سودآور، خبر خوشی که شنيده اند، مژده ای که داده اند، فرزندپسری که گيرشان آمده بيان می کردند به فال نيک گرفته می شد و نويد آن بود که سالی نيکو و پراز شادی و سرور در پيش است و اگر برعکس از اختلاف، نزاع، مرگ، ضرر، ناخوشی، خبرهای ناگوار گفت و گو می شد نشان اين بود که سال نو سال نيکوئی برای فال گيرنده نيست. در قديم بعضی اوقات زنان کاسه ای را بر می داشتند و به در خانه اين و آن می رفتند و با پول يا فلز يا شیء به کاسه می زدند که صدای تصادم شیء و کاسه شنيده شود و صاحبخانه با خبر گردد و بيايد دم در. وقتی صاحبخانه می آمد و آنها را می ديد حرفی رد و بدل نمی شد اگر صاحبخانه می رفت و برايشان شيرينی و آجيل می آورد نشان خير و برکت بود و اگر نه بر عکس. زنان شيراز درسابق عقيده داشتند که در شب چهارشنبه سوری بايد حتماً به سعديه رفت و در آب سعديه آب تنی کرد. پيرزنان با نشاط قديمی شيراز، در شب چهارشنبه سوری بزک نموده و مجلس عيشی روبراه می کردند در اين مجلس از ترانه های محلی خوانده می شد و دايره نيز می زدند و همه ابراز سرور می کردند.
اصفهان: آتش افروختن در معابر، کوزه شکستن، فالگوش؛ گره گشائی و غيره کاملا متداول است.
مشهد: گره گشائی؛ آتش افروختن؛ کوزه شکستن و آتش بازی متداول است و علاوه بر آن در هر خانه يکی دو تير تفنگ می اندازند.
زنجان: آتش افروختن؛ فالگوش و کوزه شکستن متداول است. در مراسم کوزه شکستن در زنجان، پولی با آب در کوزه می اندازند و از بام به زير می افکنند.
ديگر از رسوم مردم اين شهر در چهارشنبه سوری اين که دخترانی را که می خواهند زودتر شوهر بدهند به آب انبار می برند و هفت گره بر جامه ايشان می زنند و پسران نابالغ بايد اين گره ها را بگشايند.
تبريز: آجيل و ميوه خشک از ضروريات است و ديگر اينکه در اين شب مردم از بام خانه ها بر سر عابرين آب می ريزند.
اروميه: شب جهارشنبه سوری بر بام خانه ها می روند و کجاوه ای را که زينت کرده و آرايش داده با طناب از بام به سطح خانه فرود می آورند و می گويند:' بکش که حق مرادت را بدهد.' کسی که در خانه است مکلف است که در آن کجاوه شيرنی و آجيل بريزد وپس از آنکه در آن چيزی ريختند آن را بالا کشيده و به بام خانه ديگری می برند.
مراسم شب چهارشنبه سوری بطور اجمالی
همه کار به این منظور است که در این شب خوشی بیاید و غم برود.
جالب ترین و مرسوم ترین مراسم این شب برپاکردن آتش با بته و خار در سر گذرها، بر سر بامها و یا در حیاط خانه ها می باشد. افراد شرکت کننده در کنار آتش جمع می شوند و همراه با رقص و آواز یک به یک از روی آتش می پرند و جمله 'سرخی تو از من، زردی من از تو' را تکرار می کنند، به این معنی که سرخی و تازگی و روشنایی آتش از آن من و زردی و مریضی و بدی من نیز از آن آتش، تا در آتش بسوزد و پاک شود. وقتی آتش سوخته و تمام شد، اگر در خانه مراسم انجام شده باشد، خاکسترها را جاروب نموده و جمع می کنند و می دهند یک نفر از خانه بیرون ببرد. در این موقع همه اهل خانه جمع شده، می پرسند: 'کجا می روی؟'، می گوید: 'کوچه'. میپرسند: 'چی چی می بری؟' می گوید: 'درد و بلای اهل خانه'. این شخص با خاکسترها بیرون می رود و در را بروی او می بندند. پس از آنکه خاکسترها را بیرون ریخت بر می گردد و در می زند. اهل خانه با هم می پرسند: 'کی هستی؟'، می گوید: 'منم'. می پرسند: 'از کجا آمده ای؟'، می گوید: 'از عروسی'. می پرسند: 'چی چی آوردی؟' می گوید: 'تندرستی'.
مقارن غروب قبل از تشریفات جهیدن از روی آتش و گاهی هم بعد از آن باید کوزه ای شکسته شود. این رسم به این شکل انجام می شد که در یک کوزه کمی زغال (نشان سیاه بختی) و اندکی نمک (نشان شوری چشم) و یک سکه کم ارزش می گذاشتند و بعد از کمی رقص و دست به دست گرداندن این کوزه، نفر آخر آن را سر بام می برد و از آن بالا به پایین می انداخت. کوزه ای که شکسته می شد باید کهنه ترین کوزه ها باشد زیرا آن کوزه حامل غمهاست. خلاصه چون می شکست اهل خانه یک صدا می پرسیدند: 'چه بود شکستی؟'، می گفت: 'قضا - بلا'. می گویند: 'توی آن چه بود؟'، جواب می دهد: 'توی آن غم و غصه'.
دیگر سنت این زمان 'فال گوش' است. بعد از جستن از روی آتش و شکستن کوزه قضا و بلا، فال گوش ایستادن شروع می شود. بعضی عقیده دارند که اگر شب چهار شنبه سوری فال بگیرند فالشان درست در می آید. از این رو به ویژه در گذشته ها اگر کسانی می خواستند فال بگیرند، سر چهار راه به نحوی که کسی آنها را نبیند در تاریکی و یا دالان خانه رو به قبله می ایستادند و به گفت و گوی عابرین گوش می دادند. اگر عابرین سخنانی امید بخش در مورد عقد، عروسی، معامله ای سود دار، خبر خوشی که شنیده اند و یا مژده ای که داده اند، بیان می کردند، به فال نیک گرفته می شد و نوید آن بود که سالی نیکو و پر از شادی و سرور در پیش است و اگر بر عکس از اختلاف، نزاع، مرگ، ضرر، ناخوشی و خبر های ناگوار گفت و گو می شد نشان این بود که سال نو سال نیکویی برای فال گیرنده است. رهگذران هم چون می دانند شب چهارشنبه سوری است سر چهار راهها مواظب هستند حرفهای امید بخش بزنند.
دربعضی اوقات نیز زنان کاسه ای را بر می داشتند و به خانه این و آن می رفتند و با پول یا فلز یا شئ به کاسه می زدند که صدای تصادم شئ و کاسه شنیده شود و صاحبخانه با خبر گردد و بیاید دم در. وقتی صاحبخانه می آمد و آنها را می دید حرفی رد و بدل نمی شد. اگر صاحبخانه می رفت و برایشان شیرینی و آجیل می آورد نشان خیر و برکت بود و اگر نه بر عکس.
این عقیده نیز وجود دارد که ارواح گذشتگان افراد، در این روز دوستان و یاران خود را نظاره می کنند. بسیاری از مردم خصوصاً بچه های خود را در لباسی مخفی می کنند و در حالیکه با قاشق به ظرفی می زنند به در خانه ها می روند و مردم برای رفع بلا چیزی به آنها مژدگانی می دهند، به این سنت ' قاشق زنی' می گویند . مردم برای اینکه آرزوهایشان به حقیقت بپیوندند به آنها انواع غذاها می دهند، بعضی از این هدایای مردم عبارتند است: سوپ، آجیل، میوه، پسته، مغز بادام، فندق، انجیر و کشمش.
بعضی ها برای اینکه گره از کار فرو بسته آنها گشوده شود، گوشه دستمال یا چهار قد یا چادر یا پیراهن خود را گره می زدند و می رفتند سر گذر در یک جای خلوت در تاریکی می ایستادند اولین کسی که از آنجا عبور می کرد خواه زن باشد خواه مرد یا بچه گره را جلو او می بردند بی آنکه حرفی دیگر بزنند می گفتند: 'گره از کارم باز کن'، به کسی که این پیشنهاد شده واجب بود که گره را باز کند و برود. این گره گشایی به وسیله قفل هم ممکن است. در آن صورت باید گفت 'کار بسته ام را باز کن '.
برای اینکه کارها خوب شود و زندگی رونق گیرد و مخصوصاً دخترهای دم بخت سفید بخت شوند اعتقاد بر این بود که باید شب چهارشنبه سوری وقتی که هوا کاملاً تاریک شده رفت به دکان عطاری، که اگر دکان رو به قبله باشد بهتر است. آن وقت باید یک پول به عطار نشان داد و گفت: 'کندروشا برای کار گشا'. البته عطار از جایش حرکت می کند که کندروشا بدهد، همین که عطار رویش را برگرداند باید فرار کرد. بعد به همین ترتیب باید از دکان دیگر 'خوشبو' بخواهند باز فرار کنند. بعد از دکان سوم که حتماً باید رو به قبله باشد باید اسپند و کندر بخرند و ببرند به خانه با تشریفات لازم دود کنند تا از چشم بد در امان باشند و کار بسته شان باز شود.
رسم دیگر این بود که باید هفت دانه پنجاه دیناری برداشت و از هفت دکان عطاری رو به قبله اسپند و کندر خرید و همه را مخلوط کرد و در یک کیسه ریخت و به دیوار رو به قبله آویزان کرد. شب، همین که تشریفات دیگر تمام شد موقع چراغ روشن کردن از آن اسپند یک مشت در آتش باید ریخت. این کار باید به دست بزرگترین خانمی که در خانه هست، از نظر سن، انجام گیرد. او باید بچه ها را یکی یکی از میان دود اسپند بگذراند. قبل از ریختن اسپند در آتش باید آنرا دور سر همه اهل خانه گردانده و این ورد را بخواند: 'اسپند اسپند دانه اسپند سی و سه دانه بترکد چشم حسود بیگانه. همسایه دست راستی، همسایه دست چپی، همسایه روبرو، همسایه پشت سر ... '
پس از ختم این تشریفات اهل خانواده گرد هم جمع می شوند وبه خوردن آجیل مشکل گشا شامل هفت نوع خشکبار و شیرینی می پردازند و به شادی و تفنن مشغول می گردند.
در پایان نیز، پس از خوردن آجیل اهل خانه دور هم می نشینند و فال می گیرند. فال با حافظ یکی از فال های شب چهار شنبه سوری است ولی بهتر آن است که با 'بولونی' فال گرفته شود. در همه خانه ها از این شیشه ها یا کوزه های دهان گشاد که بولونی نامیده می شود هست. زن ها و دختر ها و بچه ها جمع می شوند، یک بولونی وسط می گذارند همه کسانی که در فال گرفتن شرکت کرده اند یک چیزی در آن می اندازند. یکی شانه سرش را، یکی انگشترش را، یکی گوشواره اش را، یکی دست بند و غیره. آن وقت به عده فال گیرها کاغذ چهار گوش درست می کنند و در بولونی می اندازند. یکی از دو بچه کوچک، که در دو طرف میز می نشانند، اشیایی را که توی کوزه است و دیگری یکی از آن کاغذ ها را بیرون می آورد. چیزی که در کاغذ نوشته شده فال خوشبختی صاحب آن نشانی است.
چهارشنبهسوري براي پسران و مردان جوان هم روز پرجنبوجوشي است. در روستاهاي لرستان، مردان جوان قبل از غروب اسبهايشان را بيرون ميآورند و نمايشي اجرا ميكنند. در شهرهاي ديگر، پسران براي ايجاد هياهو دست به ابتكارهاي عجيب و غريب ميزنند. در بعضي جاها كوزههاي گلي را با باروت پر ميكنند و روي آن را ميكوبند تا سفت شود، سپس فتيلهاي در كوزه ميگذارند و با آتش زدن فتيله اينطور به نظر ميرسد كه از كوزه آتش بيرون ميزند. يا ممكن است موشكهايي از كاغذهاي براق در مدلهاي مختلف درست كنند و در آن باروت بريزند و روي پشتبامها فتيلهاش را آتش بزنند و به هوا بيندازند.
در بسياري از نقاط ايران، اعتقاد بر اين است كه بايد چهارشنبهسوري از خانه بيرون رفت و همراه بقية مردم جشن گرفت و شاد و سرخوش بود تا سال جديد سالي شاد و پر از موفقيت باشد.
چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف
تهران
در تهران قديم، بوتههاي خشك را از بيابانهاي اطراف جمع ميكردند و با شتر به شهر ميآوردند و در محلات مختلف ميچرخاندند. پس از غروب خورشيد، بوتههاي خشك و اسباب و اثاثية كهنه و شكستهاي را كه پس از خانهتكاني بيرون گذاشته شده بود جمع ميكردند و با آنها آتشي درست ميكردند كه همه بايد از روي آن ميپريدند و ميخواندند: «سرخي تو از من، زردي من از تو.» فشفشه و هفتترقه هم بود اما از بمبها و نارنجكهاي دستي كه نوجوانان امروزي ميسازند و با انفجار آنها شيشههاي ساختمانها به لرزه ميافتد، خبري نبود.
شيراز
در شيراز به دو شب چهارشنبهسوري گفته ميشود: يكي چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر.
با توجه به ارادتي كه شيرازيان به حافظ دارند، در شب چهارشنبه سوري دور هم جمع شده و از ديوان حافظ فال ميگيرند.
شيرازيان چهارشنبه آخر سال را همانند ديگر شهرهاي كشور چهارشنبه سوري ميگويند و غروب سه شنبه مرسوم است كه هفت كپه و يا سه كپه خار تهيه ميكنند. آنها را آتش زده و از آتش ميپرند و ميگويند: زردي من از تو ، سرخي تو از من.
در قديم برخي از زنان و دختران شيراز به سعديه رفته و در آب حوض ماهي آبتني ميكنند و با جام دعا و چهل كليد آب به سر ميكنند. اين كار هم به خاطر سلامتي و هم به خاطر مهدگرمي انجام ميشود.
همچنين رسم است كه دختران دم بخت در اين شب براي بخت گشايي به زيارت حضرت احمد بن موسي شاهچراغ (ع) ميروند. شاه چراغ (ع) از امامزادههاي واجبالتكريم است. مردم شيراز نيز به شاه چراغ علاقه زيادي دارند و شب زيارتي شاه چراغ شب جمعه ميباشد.
فال گوش ايستادن در چهارشنبه سوري نيز نزد زنان شيرازي مرسوم است و زني كه بخواهد فال گوش بايستد چادر سر كرده، نيت ميكند و در گوشهاي در كوچه ميايستد و بر اساس گفته عابران تفأل ميزند. اگر گفته را مطابق ميلش ديد، خود را به مراد رسيده ميداند.
رسم است كه بعضي از زنان براي برآورده شدن حاجت در زير منبر مسجد جامع شيراز حلوا درست ميكنند. به اين منبر، مرتضي علي ميگويند. از جمله مراسم ديگري كه شيرازيان دارند پخت آشي است به نام “آش ابودردا”؛ بعضي معتقدند كه وسايل اوليه اين آش بايد حتما از راه گدايي تأمين شود. اين آش را هم به خاطر درمان بيماري و هم به خاطر بخت گشايي ميپزند.
در شب چهارشنبه سوري در شيراز رسم است كه دختران دم بخت ابريشم هفت رنگ به كمر بسته و صبح روز چهارشنبه كودك نابالغي را واميدارند كه ابريشم را باز كند به اين نيت كه گره از بختشان باز شود.
باز رسم است در شيراز دخترهاي بخت بسته به محل معروفي به نام “خانه سيد ابوتراب” كه در داخل شهر در كوچه “شيشهگرها” واقع شده است ميروند و زير درخت كهنسالي كه در آن خانه وجود دارد حلوا ميپزند و بين فقرا تقسيم ميكنند و از صاحب آن خانه يعني “سيد ابوتراب” كه گويا سيد بزرگواري بوده و ششصد سال قبل از اين ميزيسته و صاحب كرامت بوده حاجت ميخواهند.
در اين شب شيرازيان “بوخوش اسفند” را در آتش ميريزند كه خانه را معطر كند. بوي “بوخوش” خاصيت گندزدايي هم دارد و از گذشتههاي دور مورد توجه مردم بوده است.
ازجمله خوردنيهايي كه شب چهارشنبه سوري شيرازيها ميل ميكنند آجيل چهارشنبه سوري است كه بدان آجيل شيرين هم ميگويند. اين آجيل مخلوطي است از كشمش، نخودچي، مغز بادام، مغز گردو، انجير، مويز، توت خشك، كنجد بوداده، شاهدانه، تخمك يا تخمه، گندم برشته، بدنجك، قصب، خارك (نوعي خرماي خشك) و قيسي.
در شيراز به دو شب چهارشنبه سوري گفته ميشود يكي چهارشنبه آخر ماه اسفند (آخر سلا) و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر. در هر دو شب مراسمي به عمل ميآيد كه كاملاشبيه به هم است؛ ولي در چهارشنبه آخر سال مفصلتر ميباشد.
مردان و زنان شيراز معتقدند كه هرگاه عصر روز سه شنبه آخر سال در آب سعدي (آبي كه از قنات آرامگاه سعدي يا حوض ماهي جريان دارد) شستوشو كنند، تا سال ديگر بيمار نميشوند. از اين رو عصر سه شنبه آخر سال ازدحام غريبي در اطراف جدول مزبور ديده ميشود.
گيلان
در آخرين سهشنبه سال، در گيلان هم مانند ساير استانها آيينهاي خاصي اجرا ميشود.
در شب چهارشنبهسوري، اسپند و كندر و گلاب و شمع حتما بايد در خانه باشد.
اسپند و كندر را دود ميكنند، گلاب را به صورت خود ميزنند و شمع را به نيت روشنايي روشن ميكنند..
گيلانيها خاكستر آتشافروز شب چهارشنبهسوري را صبح چهارشنبه پاي درختها ميريزند و معتقدند كه درخت ها بارور ميشوند و كساني كه قصد زيارت اماكن متبركه را دارند به نيت سفر از خانه خارج ميشوند.
آجيل مخصوص چهارشنبه سوري هم كه در همه جاي ايران مرسوم است، فسلفه عميقي دارد. اجزاء اين آجيل رنگارنگ و زيبا همه از دانههاي خودردني و رستنيهايي است كه بيش از هزاران سال پيش از زمين و طبيعت ميگيرد. در واقع مجموعه آجيل چهارشنبه سوري طبقي است آراسته از هدايا و دهشهاي خاك كه رابطه انسان و طبيعت را تاييد و تاكيد ميكند.
در بسياري از ايلها و نيز در نقاط كوهستاني ايران از جمله دهكدههاي كوهستاني گيلان و مازندران كه به آداب و سنن ايرانيان باستان دلبستگي بيشتري دارند، در استقبال از سال نو، مراسم آتشافروزي را در شب چهارشنبه برگزار ميكنند. دور ريختن وسيلههاي كهنه و فرسوده زندگي در قريب باتفاق مناطق ايران معمول است. رسم كوزه شكستن يا كوزه پرت كردن به كوچه به نيت دور كردن بلا در همه ايران عموميت دارد.
در گيلان دخترانِ دمبخت را غروب چهارشنبهسوري با جارو ميزنند و از خانه بيرون مياندازند به اين اميد كه تا سال بعد ازدواج كنند.
مازندران
رسم چهارشنبهسوري در مازندران با برپايي هفت بوتهي آتش به نشانهي هفت فرشته و امشاسپند اجرا ميشود و مردم باور دارند كه آتش تطهيركننده است و بدي و مرگ را ميسوزاند.
مردم مازندران سرخي آتش را نشانهي سلامت و گرمايش را زندگي بخش ميدانند.
مردم در هنگام پريدن از آتش با اين عبارتها با آتش سخن ميگويند: ”زردي من از تو، سرخي تو از من، سرخي آتش مال ما، زردي ما مال شما، چهارشنبهسوري ميكنيم، سينه بلوري ميكنيم. گل چهارشنبه سوري، درد و بلا رو ببري” سپس آش “چهل گياه” ميپزند كه دوا و درمان است. صداي برخورد قاشق و كاسه نيز نشان دهندهي شروع مراسم قاشقزني است و دختر و پسر با پوشيدن چارقد و چادر در كوچهها قاشقزني ميكنند و ميگويند: ”اي اهل محل، اهل در اين منزل شگون امشب است، هديه بريزيد داخل پيمانه و كاسه”.
وي ادامه داد: در هنگام غروب دختران دم بخت به كوچهها ميروند و در پشت پنجره يا دكهي كسب فال گوش ميايستند تا ببينند پدري با دخترش چه ميگويد، آن سخن را به فال خوب يا بد ازدواج خود تعبير ميكنند.
استان مرکزي
يكي از آيينهاي ايراني كه ساليان بسيار طولاني در قلمرو فرهنگي ايران برگزار شده است، آيين چهارشنبهسوري است؛ به عبارت ديگر گستره برگزاري جشن چهارشنبهسوري، حوزه حضور فرهنگ ايراني را نشان ميدهد.
در بسياري از روستاهاي استان مركزي رسم بر اين است كه جواناني كه نامزد دارند از روي بام خانه دختر، شال خود را پايين مياندازند و دختران در گوشه شال، شيريني و تخمه ميپيچند. اين رسم را شالاندازي ميگويند. از ديگر رسمهاي چهارشنبه سوري، مراسم قاشق زدن است كه مردم و بعضا كودكان كاسه و قاشق را به هم كوبيده و در پشت در نهان ميشوند و صاحبخانه نيز تخممرغ يا تنقلاتي داخل كاسه ميگذارد.
آشتيان
در آشتيان از توابع استان مركزي، مرسوم است كه كوزهاي خالي را از بالاي بام در شب چهارشنبه سوري به پايين مياندازند. اهالي اين كار را به اين نيت انجام ميدهند كه قضا و بلاي خانه و اهل آن با شكستن كوزه از خانه بيرون برود.
از ديگر رسمهايي كه در شب چهارشنبه سوري در آشتيان مرسوم است، رسم قاشق زني است كه در اين رسم عمدتا دختران، چادري به سر كرده و بر در خانه اهالي محل رفته و با قاشق به كاسه ميكوبند. صاحب خانه كه مقصود آنان را خوب ميداند، به آنها آجيل و شيريني ميدهد.
فالگوش ايستادن به وسيله دختران دم بخت نيز در غروب چهارشنبه سوري بين اهالي آشتيان مرسوم است.
آذربايجان
خريد چهارشنبه آخر سال ازجمله سنتهاي قديمي مردم تبريز در اين روز محسوب ميشود.
كودكان نيز چهارشنبه سوري را به خاطر ترقهها، آتش افروختنها و خريدهايش دوست دارند. چرا كه بخشي از خريد سنتي اين روز مخصوص كودكان ميباشد و مردم براي بچههاي خود اسباببازي ميخرند. پسربچهها به خريد (ماشون) ماشين اسباببازي و تفنگ علاقه زيادي نشان ميدهند و اكثر دختر بچهها اسباب بازي چهارشنبه آخر سال را “قولچاخ” يعني عروسك ميخرند.
خانمهاي خانهدار هم به خريد “آينا” و “دراخ” (يعني آيينه و شانه) و همچنين “سوپورگه” (يعني جارو) ميپردازند و ميخواهند سال جديد را با آيينه و جارو و شانه جديد آغاز كنند.
خريد آجيل چهارشنبه سوري از ديگر بخشهاي خريد سنتي اين روز در تبريز ميباشد. شهر تبريز كه به خاطر آجيلهاي متنوع و مرغوبش شهره است، براي اين روز سنتي نيز آجيل مخصوص را دارد.
«شال ساللاماق» يا «باجالئق» از جمله سنتهاي قديمي آذربايجانيها در چهارشنبهي آخر سال محسوب ميشود. برخي از جوانان و نوجوانان آذربايجاني با برداشتن شال يا توبرهاي در چهارشنبه سوري خود را براي اجراي اين رسم قديمي آماده ميكنند و اغلب با تاريكي هوا به خانهي دوست و آشنا و فاميل و حتي ديگران ميروند و شال خود را آويزان ميكنند؛ به طوريكه ديده نشوند.
در گذشته اكثر خانهها در سقف دريچهاي براي تهويه داشتند و معمولا شال از آن قسمت آويزان ميشد؛ تا صاحبخانه هديهاي را در آن بپيچد. اما امروزه اين رسم حالتي ديگر يافته است. براي مثال در را ميكوبند و وقتي صاحبخانه در را باز كرد بدون ديده شدن بخشي از شال را به داخل خانه در حاليكهي گوشهي شال را در دست دارند، در را به روي صاحبخانه ميبندند و بعد از گرفتن هديه شال را برداشته فرار ميكنند.
هديه گذاشته شده در داخل شال ميتواند چيزهاي مختلفي باشد كه از آن جمله ميتوان به انواع شيريني و آجيل چهارشنبه سوري و ميوه و ... اشاره كرد.
در شب چهارشنبه گروهي از جوانان در كوچهها يا پشتبام منازل خود مخصوصا در روستاها اقدام به افروختن آتش ميكنند و سپس از روي آن پريده و ميگويند
”اتيل باتيل چارشنبه
بختيم آچيل چارشنبه
باش آغديم ديش آغديم
بوردا قالسين”
در همين شب گروهي از دختران دم بخت و آرزومند از روزنه بامها يا كنار پنجرهها به فال گوش ايستاده و بعضي نيز بر سر چهار راه ها ميايستند تا به صحبتهاي عابرين گوش داده و نيت و حاجت خود را با توجه به گفتههاي آنها تفسير و تعبير نمايند.
صبح روز چهارشنبه دم دماي طلوع آفتاب مردم شهرها و روستاها از بزرگ گرفته تا افراد كوچك، دسته دسته بر سر انهار و چشمهسازها رفته و ضمن شادي و تركاندن ترقه سه يا هفت بار از روي آب ميپرند و براي خود در سال جديد آرزوي سلامتي ميكنند.
وي ادامه داد: گروهي نيز با اعتقاد بر اين كه آبها هنگام تحويل سال از نو متولد ميشوند، كوزههاي كهنه خود را شكسته و كوزههاي تازه را با آب پر ميكنند تا بعدا در سال جديد به كنج اتاقها بپاشند يا در مشك بريزند يا چايي دم كنند و به اين ترتيب ضمن دور كردن قضا و قدر الهي براي آنها در سال جديد مايه بركت باشد.
اعتماد : رييس اداره پيشگيري از عوامل زيانآور شيميايي وزارت بهداشت نسبت به عوارض خطرناك مواد شيميايي محترقه و منفجره هشدار داد و گفت: ضايعات پوستي ريوي، آثر خوني، دردهاي شكمي، سردردهاي شديد و سرگيجه از عوارض تماس با مواد شيميايي محترقه و منفجره است. مهندس فاطمه فلكي به خبرگزاري دانشجويان ايران، گفت: ساخت و استفاده از مواد آتشزا شامل مواد محترقه منفجره كه توليد نور ميكنند خطرناك هستند. وي افزود: نيترات پتاسيم، كلرات باريم، ارسنيك، نيترات ساليسيوم و پركلرات پتاسيم به كار رفته در مواد محترقه و منفجره به علت تركيب با اكسيژن و كربن همگي به نوعي خطرناك هستند و ممكن است حتي هنگام كار و تهيه، عوارضي را براي افراد به همراه داشته باشد.
وي توضيح داد: به عنوان مثال مواد شيميايي با پايه كلروكلرات به لحاظ درجه آتشگيري بسيار پايين ناراحتيهاي پوستي ريوي ايجاد ميكندأ حتي در مقياس بالاتر آؤار خوني را بهجا ميگذارند. دردهاي شكمي، سرگيجه، حالت استفراغ و اسهال و در برخي موارد ناراحتيهاي تنفسي پيشرفته از آؤار اين مواد شيميايي براي توليد كنندگان است. خانم مهندس فلكي افزود: پرتاب مواد آتشزا مثل فشفشه، موشك و منور بر روي شاخه درختان، بام و بالكن منازل از علل عمده آتشسوزي محسوب ميشود، از صاحبان فروشگاههاي مواد شيميايي و رنگ فروشي خواست كه تحت هيچ شرايطي به جوانان و نوجوانان مواد شيميايي مثل اكليل و سرنج نفروشند. نوجوانان از ريختن مواد «سيار اشتعال» مثل نفت، بنزين و الكل بر روي هيزم اكيدا خودداري كنند. همچنين ظروف تحت فشار مثل كپسولها، اسپريهاي حشره كش به علت دارا بودن خاصيت انفجاري ذرات آن پرتاب و به داخل چشم وارد ميشود. رييس اداره پيشگيري از عوامل زيانآور شيميايي وزارت بهداشت افزود: منورهايي كه رنگ قرمز توليد ميكنند حاوي تركيبات استرانسيومي نيترات و پركلرات پتاسيم و پودر آلومينيوم هستند. وي ادامه داد: كودكان هنگام استفاده از فشفشه دستانشان را باز كنند و از جلوي صورتشان دور نگه دارند تا دچار سوختگي نشوند.
رييس اداره پيشگيري از عوامل زيانآور شيميايي وزارت بهداشت با تاكيد بر اينكه هيچ ماده شيميايي بي خطر نيست، افزود: استفاده درست از آن درجه خطر زايي را كاهش ميدهد. مهندس فلكي در خاتمه از جوانان و نوجوانان خواست كه در مراسم چهارشنبه سوري از مواد كم خطر استفاده كنند و تاكيد كرد كه در خصوص موادي مثل 7 ترقه چنانچه براي توليد صدا در آتش پرتاب ميكنند در صورت نيمه سوز شدن از برداشتن مجددا آن جدا خودداري كنند.
معاون عمليات سازمان آتش نشاني شهرداري تهران گفت: با توجه به اينكه حوادث بسيار زياد و خطرناكي كه در اين مراسم به وجود ميآيد تمامي ماموران آتش نشاني از 20 اسفندماه در آماده باش كامل به سر ميبرند.
محمدرضا سميعي در گفتوگو با فارس افزود:سال گذشته در اثر بي احتياطي شهروندان تهراني بر اثر 172 مورد حريق اتفاق افتاده در چهارشنبه سوري، 3 نفر فوت كردند و 7 نفر نيز مجروح شدند.
وي در ادامه گفت: 79 ايستگاه حريق، 12ايستگاه نجات، 2 ايستگاه ويژه، 5 ايستگاه پشتيباني براي روز چهارشنبه سوري فعال شدهاند.
سميعي اظهار داشت: همچنين براي 12 و 13 فروردين ماه سال جديد نيز 40 دستگاه موتور، 30 دستگاه ماشين سبك به منظور گشت زني در جادهها و پاركهاي جنگلي اطراف تهران تجهيز شده است.
سمعيي اظهار داشت: همچنين سازمان آتش نشاني شهرداري تهران در آستانه فرا رسيدن مراسم چهارشنبه سوري آخر سال با ارائه توصيههايي، شهروندان را به افزايش دقت و حساسيت در رعايت نكات ايمني در اين ايام فرا خواند و مخاطرات ناشي از آتش بازي و نيز نگهداري و استفاده از مواد منفجره را گوشزد كرد چرا كه هر گونه بيتوجهي به نكات ايمني و سهلانگاري در برپايي مراسم چهارشنبه سوري زيانهاي جاني و مالي سنگين و غير قابل جبراني را در پي داشته است.
معاون عمليات سازمان آتش نشاني شهرداري تهران گفت: آنچه اين روزها به عنوان ترقه و مواد محترقه و انفجاري مورد استفاده قرار ميگيرند بسيار حساس هستند كه حتي در اثر جابجايي و حمل و نقل و يا وارد شدن ضربه و رسيدن حرارت اندك به آنها عمل كرده و منفجر ميشوند و گاه نيز بدون رسيدن حرارت و يا وارد شدن ضربه در اثر فعل و انفعالات شيميايي و يا حتي در مقابل ارتعاش هوا و يا قرار گرفتن در محدوده يك فركانس خاص خود به خود فعال شده و منفجر ميشوند در هر صورت در اثر انفجار اين مواد انرژي زياد به طور ناگهاني آزاد شده و در اثر پرتاب ذرات و انرژي رها شده علاوه بر ايجاد حريق و صداي مهيب،خسارات جاني و مالي نيز به بار ميآيد، در صورت انفجار در محيط بسته اثر تخريبي اين مواد فوقالعاده زياد خواهد بود به نحوي كه 250 گرم از اين مواد ميتواند يك كاشانه با وسعت 70 متر مربع را كاملا تخريب و ويران نمايد و شيشههاي ساختمانها را تا شعاع 250 متري بشكند.
سمعيي ادامه داد:بسيار ديده شده است كه اين مواد در داخل كمد يا در زيرزمين نگهداري شده و بدون دخالت انسان در اثر شرايط مساعد خودبه خود منفجر شده اند و يا در هنگام جابجايي با دست و يا در داخل ساك و كيف در اثر حرارت و يا ضربه منفجر شدهاند لذا به نوجوانان توصيه ميشود اكيدا از تهيه و يا استفاده از اين مواد خودداري نمايند.
معاون عمليات سازمان آتش نشاني شهرداري تهران موكدا از والدين و مسئولان واحدهاي آموزشي در خواست كرد، در اين ايام باقيمانده از سال با ارائه توصيههاي ارشادي و ايمني به كودكان و نوجوانان آنان را از خطرات و عوارض وحشتناك بازي با آتش و ترقه و مواد محترقه به هر شكل آگاه نمايند.
وي اظهار داشت: بر حسب قانون و تاكيد مراجع قضايي و انتظامي خريد و فروش مواد محترقه به هر شكل جرم محسوب شده و برابر ضوابط قانوني قابل پيگرد است لذا به عوامل سودجو و فرصت طلب مجددا هشدار ميدهيم به بهانه شب چهارشنبه آخر سال مستمسكي براي سودجويي پليد خود فراهم ننموده و از توليد و توزيع و فروش اين مواد جدا خودداري نمايند.
سمعيي ادامه داد: از مراجع قضايي و نيروهاي متعهد و وظيفه شناس انتظامي درخواست مينماييم با دقت اعمال افراد سودجو در اين زمينه را زير نظر داشته و با عوامل توليد و توزيع و فروش اين مواد در اسرع وقت و با دقت و شدت برخورد نموده و اعمال قانون نمايند. قطعا در صورت برخورد جدي با متخلفان و اعلام مراتب در رسانهها، از فعاليت افراد سود جو و توليد و توزيع اين مواد كاسته خواهد شد.
وي ادامه داد: كودكان و نوجوان خود زشتي آتش و ترقه بازي را به دليل احتمال بروز خطر درك ميكنند و به همين دليل اغلب كبريت، ترقه و مواد محترقه و منفجره رات پس از تهيه در نقاط غير قابل ديد مانند انباري، زيرزمين، بالكن، پشت بام و يا در داخل كيف و كمد و وسايل شخصي خود مخفي ميكنند كه اين امر خود از عوامل بروز حريق و حادثه است.
وي اظهار داشت:يكي از عوامل عمده ايجاد حريقها، پرتاب مواد آتش زا مثل فشفشه به آسمان و افتادن آتش در پشت بام و بالكن و يا پنجرههاي باز و يا روي شاخههاي خشك ميباشد. معمولا فشفشهها در اثر به آتش كشيده شدن شعلهور شده و سوختن آنها تدريجي است لذا توصيه مينمايد بالكنهاي پشت بامها، راهپلهها و ... را از ضايعات موجود پاكسازي نمائيد و مواد سوختي و وسايل اضافي را به محل امن منتقل كنيد. حتي المقدور پنجرهها را ببنديد و مواد يا مايعات سريعالاشتغال را از مكانهاي روزباز به مكانهاي مسقف منتقل كنيد.
سمعيي به شهروندان توصيه اكيد كرد كه از آتش زدن بته، هيزم و امثال اينها چه در حياط يا محوطه پاركينگ واحدهاي مسكوني و يا در كوچه ها و معابر عمومي جدا خودداري نمائيد و از انداختن مواد منفجره، قوطيهاي در بسته، مخازن كوچك گاز و ظروف تحت فشار به داخل آتش كه منجر به انفجار شديد ميشود خودداري كنند زيرا در اثر انفجار قطعات بدنه آنها به اطراف پرتاب شده و موجب جراحات شديد در بدن و خصوصا در سر و صورت خواهد شد، همچنين از قرار دان ظروف مايعات و مواد قابل اشتعال مثل ظرف نفت و بنزين و گازوئيل و يا مخازن گاز در مجاورت شعله آتش جدا خودداري كنيد و از ريختن نفت و بنزين و گازوئيل و يا مخازن گاز در مجاورت شعله آتش به سمت ظرف و گسترش آن ميشود جدا خودداري كنيد و حتي المقدور از متوقف نمودن خودروها در كوچهها و معابر تنگ خودداري كنيد چرا كه آتش بازي در نزديكي و وسايل نقليه كه حامل بنزين و مواد سوختي هستند در صورت كمترين نشتي از آنها و حتي در شرايط عادي اين وسايل را مبدل به بمبي ميسازد كه چاشني انفجار آن كشيده شده باشد.
وي در پايان خاطر نشان كرد: شهروندان در صورت بروز حريق و حادثه خونسردي خود را حفظ كرده و سعي كنند سريعا كودكان، افراد مسن و ديگران را از محل حريق و حادثه به محل امن انتقال دهند و سپس بلافاصله با تلفن 125 ستاد فرماندهي آتش نشاني و يا تلفن نزديك ترين ايستگاه آتش نشاني تماس گرفته و مراتب را با ذكر نشاني دقيق و نوع حادثه اطلاع دهند و در صورتي كه حريق گسترده نيست با استفاده از آب، گوني و پارچه نمدار و يا وسايل اطفايي سعي در خاموش كردن آتش نمايند
چهارشنبه سوری آييني ايراني است که همه ما علاقمند به برگزاري آن هستيم، مانند نوروز و مانند روز 13 فروردين. چهارشنبه سوری امسال هم گذشت ولی آيا در سال های اخير از خود پرسيده ايم که برگزاري اين مراسم با اين شکل، تا چه حد به سنت اصلی خود شبيه مي باشد؟ گمان نمي کنم که در هيچ کجای اين سنت در ایران باستان، از ترقه و سيگارت و نارنجک نامی آورده شده باشد!!! ريشه قلب برگزاري اين مراسم اما در کجاست؟
مقايسه اين مساله، با موارد مشابه نشان می دهد که در هر کجا، حکومت ايران سعی در ايجاد محدوديت در مورد مساله اي را داشته است، به عکس آن مورد، بيشتر در نزد مردم مقبوليت يافته است. مساله حجاب، مساله نوروز و موارد مشابه... آيين چهارشنبه سوری هم از مواردی بوده است که از سال های بعد از انقلاب، با برخورد منفی حکومت مواجه شده است، از عنوان هاي آتش پرستي تا خرافات بودن و ضداسلام پنداشته شدن! حتی حکومت ايران در اطلاعيه های خود، از بکار بردن نام چهارشنبه سوری ابا دارد و معمولاً از آن به عنوان آخرين چهارشنبه سال نام مي برد!!
اما به ياد دارم که سالها پيش از این، اين مراسم حداکثر در حد روشن کردن آتش و جمع شدن مردم يک کوچه و محله به گرد آن بود. در سال های اخير با واردات و توليد انواع ترقه و مواد منفجره، اين جشن سنتی شکل ديگری بخود گرفته است. سال گذشته در روز پس از مراسم، بلوار چمران شيراز شبيه ميدان جنگ، پس از کارزاری طولانی بود! از گوشه و کنار نیز اخبار متفاوتی از زخمی شدن مردم يا به آتش کشيده شدن ساختمان های دولتی و شکسته شدن شيشه بانک ها به گوش مي رسيد! ظاهراً مردم يک روز از سال، ازانقلاب 57 يادی مي کنند و آن هم آخرين چهارشنبيه سال مي باشد! همين مساله، بهترين بهانه را به دست نيروهای حکومتی مي دهد تا از برگزاري مراسم حتی به شکل عادي هم جلوگيري نمایند! يعنی خشک و تر بايد با هم بسوزد!
امروز هم از دوستان مختلف در ايران خبردار شدم که ترجيح داده اند که در خانه بمانند تا از وحشيگری اوباش در امان باشند! آيا به دست خودمان و با قلب نوع برگزاري اين مراسم، باعث حذف يکي از قديمي ترين آيين ملّی از تقويم ایرانی نشده ايم؟! آيا همه گاه بايد تنها حکومت را در اين ماجرا مقصر دانست؟
تاریخچه ی چهارشنبه سوری
آخرین چهارشنبه قبل از حلول سال جدید را چهارشنبه سوری می گویند، که البته شب آن، یعنی غروب سه شنبه یا غروب آخرين سهشنبة سال يا همان شبِ آخرين چهارشنبة سال مهم است نه خود چهار شنبه. جشن چهارشنبه سوری یکی از مراسم بسیار جذاب و مفرح ما ایرانیان به شمار می آید. این جشن در قبل از تهاجم اعراب در بین نیاکان ما به جشن سوری مرسوم بود. سور به معنی سرخ می باشد و چون این جشن با برپا کردن آتش همراه است به این نام مرسوم گردید. آتش در بین ما ایرانیان مظهر نابودی تاریکی و سیاهی است. این دو واژه همان پلیدی و اهریمن هستند و روشنایی آتش ، پاکیزگی، طراوت، زندگی و سلامتی، سازندگی و پیشرفت را به همراه دارد. همچنین با کمک آتش و نور که سمبل های خوبی هستند افراد امیدوارند که راه خود را در آخرین شبهای تاریک سال پیدا کنند و به روزهای آغازین بهار برسند.
به نظر ميرسد روشن كردن آتش به آيين زرتشتي برميگردد اما دكتر نيكنام ميگويد: «چهارشنبهسوري رسم زرتشتيها نيست. اصلاً زرتشتيها هفته ندارند و شنبه و چهارشنبه ندارند تا جشن چهارشنبهسوري در كار باشد.» آذرميدخت مزداپور نيز ميگويد: «ما فقط براي همراهي با دوستان و هممحليها از روي آتش ميپريم و اين روز را جشن ميگيريم. معمولاً اين روز مراسم اوستاخواني در خانههاي زرتشتيان برقرار است و هفت نوع ميوة خشك مثل كشمش، انجير، بادام، خرما،توت و پسته به مهمانان ميدهند.»
هفت نوع میوه خشکبار عبارت است از : کشمش،نخودچی،توت،انجیر،خرماخرک،قیسی وباسلق درشب چهارشنبه سوری خورده میشود که موجب تقویت مغز،قلب،کلیه،کبد،معده،امعأ ومثانه میشود.کشمش برای تقویت مغز،توت موجب نیروی قلب،نخودچی کلیه،خرماخرک(خرماخارک)برای معده،انجیر کبد،قیسی نافع امعأوباسلق برای سلامت وفعالیت مثانه مفید است.
هفت ميوة خشك زرتشتيها شباهت زيادي به آجيل چهارشنبهسوري دارد كه خوردنش در اين شب واجب است. در بسياري از شهرها آش ترشي هم به نام اين شب با چند نوع سبزي درست ميشود.
قدیمی ها به شب چهارشنبه سوری اعتقاد بسیار داشتند وبجا آوردن سنتهای آن را لازم میدانستند. بنابر این حرمت آن شب عزیز وبرآورده شدن حاجات خود، نیات واستجاباتی هم داشتند.
از عصر آخرین سه شنبه آخرسال ،شهرها وروستاها شاهد رسیدن بار بوته از بیابان های اطراف به وسیله بوته فروشان هستند. بوته فروشان بارهای بوته را برای فروش درگذرهاوکوچه ها مستقر میشوند تا بوته های خود را به مردمی که با شور شوق آماده برگزاری این جشن هستند بفروشند. با رسیدن غروب، کپه های بوته ها در معابر وگذرها ظاهر میشوند. کپه های سه تایی، پنچ تایی ویاهفت تایی بر اساس عدد ستارگان سرنوشت ساز که هماناعدد هفت است، چیده میشوند شعله های آتش در شب چهارشنبه سوری باید حتما ً ازبوته بوده وبوته های بیابان گیاهان خودرویی با خواص درمانی وطبی هستند بنابر این فلسفه انتخاب بوته ،آتش زدن وپریدن از روی آتش آن به این ترتیب برای میلیونها ایرانی روشن می شود. هنگامی که این بوته ها می سوزند، بخور آن همراه با آتش به هوا می رود وشخص جهنده در معرض این بخور قرار میگیرد وکلمات سرخی من از تو وزردی من به تو کاملاً مصداق پیدا میکند وشخص مریض با پریدن از روی آتش بوته ها ،بخور شفا بخش را استنشاق و حالش خوب خواهد شد و دیگر خاصیت آن ،نشاط وشادمانی است که از جهیدن برآتش فراهم میشود وبسیار لذت بخش است
مراسم شب چهارشنبه سوری بطور اجمالی
همه کار به این منظور است که در این شب خوشی بیاید و غم برود.
جالب ترین و مرسوم ترین مراسم این شب برپاکردن آتش با بته و خار در سر گذرها، بر سر بامها و یا در حیاط خانه ها می باشد. افراد شرکت کننده در کنار آتش جمع می شوند و همراه با رقص و آواز یک به یک از روی آتش می پرند و جمله 'سرخی تو از من، زردی من از تو' را تکرار می کنند، به این معنی که سرخی و تازگی و روشنایی آتش از آن من و زردی و مریضی و بدی من نیز از آن آتش، تا در آتش بسوزد و پاک شود. وقتی آتش سوخته و تمام شد، اگر در خانه مراسم انجام شده باشد، خاکسترها را جاروب نموده و جمع می کنند و می دهند یک نفر از خانه بیرون ببرد. در این موقع همه اهل خانه جمع شده، می پرسند: 'کجا می روی؟'، می گوید: 'کوچه'. میپرسند: 'چی چی می بری؟' می گوید: 'درد و بلای اهل خانه'. این شخص با خاکسترها بیرون می رود و در را بروی او می بندند. پس از آنکه خاکسترها را بیرون ریخت بر می گردد و در می زند. اهل خانه با هم می پرسند: 'کی هستی؟'، می گوید: 'منم'. می پرسند: 'از کجا آمده ای؟'، می گوید: 'از عروسی'. می پرسند: 'چی چی آوردی؟' می گوید: 'تندرستی'.
مقارن غروب قبل از تشریفات جهیدن از روی آتش و گاهی هم بعد از آن باید کوزه ای شکسته شود. این رسم به این شکل انجام می شد که در یک کوزه کمی زغال (نشان سیاه بختی) و اندکی نمک (نشان شوری چشم) و یک سکه کم ارزش می گذاشتند و بعد از کمی رقص و دست به دست گرداندن این کوزه، نفر آخر آن را سر بام می برد و از آن بالا به پایین می انداخت. کوزه ای که شکسته می شد باید کهنه ترین کوزه ها باشد زیرا آن کوزه حامل غمهاست. خلاصه چون می شکست اهل خانه یک صدا می پرسیدند: 'چه بود شکستی؟'، می گفت: 'قضا - بلا'. می گویند: 'توی آن چه بود؟'، جواب می دهد: 'توی آن غم و غصه'.
دیگر سنت این زمان 'فال گوش' است. بعد از جستن از روی آتش و شکستن کوزه قضا و بلا، فال گوش ایستادن شروع می شود. بعضی عقیده دارند که اگر شب چهار شنبه سوری فال بگیرند فالشان درست در می آید. از این رو به ویژه در گذشته ها اگر کسانی می خواستند فال بگیرند، سر چهار راه به نحوی که کسی آنها را نبیند در تاریکی و یا دالان خانه رو به قبله می ایستادند و به گفت و گوی عابرین گوش می دادند. اگر عابرین سخنانی امید بخش در مورد عقد، عروسی، معامله ای سود دار، خبر خوشی که شنیده اند و یا مژده ای که داده اند، بیان می کردند، به فال نیک گرفته می شد و نوید آن بود که سالی نیکو و پر از شادی و سرور در پیش است و اگر بر عکس از اختلاف، نزاع، مرگ، ضرر، ناخوشی و خبر های ناگوار گفت و گو می شد نشان این بود که سال نو سال نیکویی برای فال گیرنده است. رهگذران هم چون می دانند شب چهارشنبه سوری است سر چهار راهها مواظب هستند حرفهای امید بخش بزنند.
دربعضی اوقات نیز زنان کاسه ای را بر می داشتند و به خانه این و آن می رفتند و با پول یا فلز یا شئ به کاسه می زدند که صدای تصادم شئ و کاسه شنیده شود و صاحبخانه با خبر گردد و بیاید دم در. وقتی صاحبخانه می آمد و آنها را می دید حرفی رد و بدل نمی شد. اگر صاحبخانه می رفت و برایشان شیرینی و آجیل می آورد نشان خیر و برکت بود و اگر نه بر عکس.
این عقیده نیز وجود دارد که ارواح گذشتگان افراد، در این روز دوستان و یاران خود را نظاره می کنند. بسیاری ازمردم خصوصاً بچه های خود را در لباسی مخفی می کنند و در حالیکه با قاشق به ظرفی می زنند به در خانه ها می روند و مردم برای رفع بلا چیزی به آنها مژدگانی می دهند، به این سنت ' قاشق زنی' می گویند . مردم برای اینکه آرزوهایشان به حقیقت بپیوندند به آنها انواع غذاها می دهند، بعضی از این هدایای مردم عبارتند است: سوپ، آجیل، میوه، پسته، مغز بادام، فندق، انجیر و کشمش.
بعضی ها برای اینکه گره از کار فرو بسته آنها گشوده شود، گوشه دستمال یا چهار قد یا چادر یا پیراهن خود را گره می زدند و می رفتند سر گذر در یک جای خلوت در تاریکی می ایستادند اولین کسی که از آنجا عبور می کرد خواه زن باشد خواه مرد یا بچه گره را جلو او می بردند بی آنکه حرفی دیگر بزنند می گفتند: 'گره از کارم باز کن'، به کسی که این پیشنهاد شده واجب بود که گره را باز کند و برود. این گره گشایی به وسیله قفل هم ممکن است. در آن صورت باید گفت 'کار بسته ام را باز کن '.
برای اینکه کارها خوب شود و زندگی رونق گیرد و مخصوصاً دخترهای دم بخت سفید بخت شوند اعتقاد بر این بود که باید شب چهارشنبه سوری وقتی که هوا کاملاً تاریک شده رفت به دکان عطاری، که اگر دکان رو به قبله باشد بهتر است. آن وقت باید یک پول به عطار نشان داد و گفت: 'کندروشا برای کار گشا'. البته عطار از جایش حرکت می کند که کندروشا بدهد، همین که عطار رویش را برگرداند باید فرار کرد. بعد به همین ترتیب باید از دکان دیگر 'خوشبو' بخواهند باز فرار کنند. بعد از دکان سوم که حتماً باید رو به قبله باشد باید اسپند و کندر بخرند و ببرند به خانه با تشریفات لازم دود کنند تا از چشم بد در امان باشند و کار بسته شان باز شود.
رسم دیگر این بود که باید هفت دانه پنجاه دیناری برداشت و از هفت دکان عطاری رو به قبله اسپند و کندر خرید و همه را مخلوط کرد و در یک کیسه ریخت و به دیوار رو به قبله آویزان کرد. شب، همین که تشریفات دیگر تمام شد موقع چراغ روشن کردن از آن اسپند یک مشت در آتش باید ریخت. این کار باید به دست بزرگترین خانمی که در خانه هست، از نظر سن، انجام گیرد. او باید بچه ها را یکی یکی از میان دود اسپند بگذراند. قبل از ریختن اسپند در آتش باید آنرا دور سر همه اهل خانه گردانده و این ورد را بخواند: 'اسپند اسپند دانه اسپند سی و سه دانه بترکد چشم حسود بیگانه. همسایه دست راستی، همسایه دست چپی، همسایه روبرو، همسایه پشت سر ... '
پس از ختم این تشریفات اهل خانواده گرد هم جمع می شوند وبه خوردن آجیل مشکل گشا شامل هفت نوع خشکبار و شیرینی می پردازند و به شادی و تفنن مشغول می گردند.
در پایان نیز، پس از خوردن آجیل اهل خانه دور هم می نشینند و فال می گیرند. فال با حافظ یکی از فال های شب چهار شنبه سوری است ولی بهتر آن است که با 'بولونی' فال گرفته شود. در همه خانه ها از این شیشه ها یا کوزه های دهان گشاد که بولونی نامیده می شود هست. زن ها و دختر ها و بچه ها جمع می شوند، یک بولونی وسط می گذارند همه کسانی که در فال گرفتن شرکت کرده اند یک چیزی در آن می اندازند. یکی شانه سرش را، یکی انگشترش را، یکی گوشواره اش را، یکی دست بند و غیره. آن وقت به عده فال گیرها کاغذ چهار گوش درست می کنند و در بولونی می اندازند. یکی از دو بچه کوچک، که در دو طرف میز می نشانند، اشیایی را که توی کوزه است و دیگری یکی از آن کاغذ ها را بیرون می آورد. چیزی که در کاغذ نوشته شده فال خوشبختی صاحب آن نشانی است.
چهارشنبهسوري براي پسران و مردان جوان هم روز پرجنبوجوشي است. در روستاهاي لرستان، مردان جوان قبل از غروب اسبهايشان را بيرون ميآورند و نمايشي اجرا ميكنند. در شهرهاي ديگر، پسران براي ايجاد هياهو دست به ابتكارهاي عجيب و غريب ميزنند. در بعضي جاها كوزههاي گلي را با باروت پر ميكنند و روي آن را ميكوبند تا سفت شود، سپس فتيلهاي در كوزه ميگذارند و با آتش زدن فتيله اينطور به نظر ميرسد كه از كوزه آتش بيرون در بسياري از نقاط ايران، اعتقاد بر اين است كه بايد چهارشنبهسوري از خانه بيرون رفت و همراه بقية مردم جشن گرفت و شاد و سرخوش بود تا سال جديد سالي شاد و پر از موفقيت باشد.
چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف
تهران
در تهران قديم، بوتههاي خشك را از بيابانهاي اطراف جمع ميكردند و با شتر به شهر ميآوردند و در محلات مختلف ميچرخاندند. پس از غروب خورشيد، بوتههاي خشك و اسباب و اثاثية كهنه و شكستهاي را كه پس از خانهتكاني بيرون گذاشته شده بود جمع ميكردند و با آنها آتشي درست ميكردند كه همه بايد از روي آن ميپريدند و ميخواندند: «سرخي تو از من، زردي من از تو.» فشفشه و هفتترقه هم بود اما از بمبها و نارنجكهاي دستي كه نوجوانان امروزي ميسازند و با انفجار آنها شيشههاي ساختمانها به لرزه ميافتد، خبري نبود.
شيراز
در شيراز به دو شب چهارشنبهسوري گفته ميشود: يكي چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر.
با توجه به ارادتي كه شيرازيان به حافظ دارند، در شب چهارشنبه سوري دور هم جمع شده و از ديوان حافظ فال ميگيرند.
شيرازيان چهارشنبه آخر سال را همانند ديگر شهرهاي كشور چهارشنبه سوري ميگويند و غروب سه شنبه مرسوم است كه هفت كپه و يا سه كپه خار تهيه ميكنند. آنها را آتش زده و از آتش ميپرند و ميگويند: زردي من از تو ، سرخي تو از من.
در قديم برخي از زنان و دختران شيراز به سعديه رفته و در آب حوض ماهي آبتني ميكنند و با جام دعا و چهل كليد آب به سر ميكنند. اين كار هم به خاطر سلامتي و هم به خاطر مهدگرمي انجام ميشود.
همچنين رسم است كه دختران دم بخت در اين شب براي بخت گشايي به زيارت حضرت احمد بن موسي شاهچراغ (ع) ميروند. شاه چراغ (ع) از امامزادههاي واجبالتكريم است. مردم شيراز نيز به شاه چراغ علاقه زيادي دارند و شب زيارتي شاه چراغ شب جمعه ميباشد.
فال گوش ايستادن در چهارشنبه سوري نيز نزد زنان شيرازي مرسوم است و زني كه بخواهد فال گوش بايستد چادر سر كرده، نيت ميكند و در گوشهاي در كوچه ميايستد و بر اساس گفته عابران تفأل ميزند. اگر گفته را مطابق ميلش ديد، خود را به مراد رسيده ميداند.
رسم است كه بعضي از زنان براي برآورده شدن حاجت در زير منبر مسجد جامع شيراز حلوا درست ميكنند. به اين منبر، مرتضي علي ميگويند. از جمله مراسم ديگري كه شيرازيان دارند پخت آشي است به نام “آش ابودردا”؛ بعضي معتقدند كه وسايل اوليه اين آش بايد حتما از راه گدايي تأمين شود. اين آش را هم به خاطر درمان بيماري و هم به خاطر بخت گشايي ميپزند.
در شب چهارشنبه سوري در شيراز رسم است كه دختران دم بخت ابريشم هفت رنگ به كمر بسته و صبح روز چهارشنبه كودك نابالغي را واميدارند كه ابريشم را باز كند به اين نيت كه گره از بختشان باز شود.
باز رسم است در شيراز دخترهاي بخت بسته به محل معروفي به نام “خانه سيد ابوتراب” كه در داخل شهر در كوچه “شيشهگرها” واقع شده است ميروند و زير درخت كهنسالي كه در آن خانه وجود دارد حلوا ميپزند و بين فقرا تقسيم ميكنند و از صاحب آن خانه يعني “سيد ابوتراب” كه گويا سيد بزرگواري بوده و ششصد سال قبل از اين ميزيسته و صاحب كرامت بوده حاجت ميخواهند.
در اين شب شيرازيان “بوخوش اسفند” را در آتش ميريزند كه خانه را معطر كند. بوي “بوخوش” خاصيت گندزدايي هم دارد و از گذشتههاي دور مورد توجه مردم بوده است.
ازجمله خوردنيهايي كه شب چهارشنبه سوري شيرازيها ميل ميكنند آجيل چهارشنبه سوري است كه بدان آجيل شيرين هم ميگويند. اين آجيل مخلوطي است از كشمش، نخودچي، مغز بادام، مغز گردو، انجير، مويز، توت خشك، كنجد بوداده، شاهدانه، تخمك يا تخمه، گندم برشته، بدنجك، قصب، خارك (نوعي خرماي خشك) و قيسي.
در شيراز به دو شب چهارشنبه سوري گفته ميشود يكي چهارشنبه آخر ماه اسفند (آخر سلا) و ديگري چهارشنبه آخر ماه صفر. در هر دو شب مراسمي به عمل ميآيد كه كاملاشبيه به هم است؛ ولي در چهارشنبه آخر سال مفصلتر ميباشد.
مردان و زنان شيراز معتقدند كه هرگاه عصر روز سه شنبه آخر سال در آب سعدي (آبي كه از قنات آرامگاه سعدي يا حوض ماهي جريان دارد) شستوشو كنند، تا سال ديگر بيمار نميشوند. از اين رو عصر سه شنبه آخر سال ازدحام غريبي در اطراف جدول مزبور ديده ميشود.
گيلان
در آخرين سهشنبه سال، در گيلان هم مانند ساير استانها آيينهاي خاصي اجرا ميشود
در شب چهارشنبهسوري، اسپند و كندر و گلاب و شمع حتما بايد در خانه باشد.
اسپند و كندر را دود ميكنند، گلاب را به صورت خود ميزنند و شمع را به نيت روشنايي روشن ميكنند. گيلانيها خاكستر آتشافروز شب چهارشنبهسوري را صبح چهارشنبه پاي درختها ميريزند و معتقدند كه
درخت ها بارور ميشوند و كساني كه قصد زيارت اماكن متبركه را دارند به نيت سفر از خانه خارج ميشوند
آجيل مخصوص چهارشنبه سوري هم كه در همه جاي ايران مرسوم است، فسلفه عميقي دارد. اجزاء اين آجيل رنگارنگ و زيبا همه از دانههاي خودردني و رستنيهايي است كه بيش از هزاران سال پيش از زمين و طبيعت ميگيرد. در واقع مجموعه آجيل چهارشنبه سوري طبقي است آراسته از هدايا و دهشهاي خاك كه رابطه انسان و طبيعت را تاييد و تاكيد ميكند.
در بسياري از ايلها و نيز در نقاط كوهستاني ايران از جمله دهكدههاي كوهستاني گيلان و مازندران كه به آداب و سنن ايرانيان باستان دلبستگي بيشتري دارند، در استقبال از سال نو، مراسم آتشافروزي را در شب چهارشنبه برگزار ميكنند. دور ريختن وسيلههاي كهنه و فرسوده زندگي در قريب باتفاق مناطق ايران معمول است. رسم كوزه شكستن يا كوزه پرت كردن به كوچه به نيت دور كردن بلا در همه ايران عموميت دارد.
در گيلان دخترانِ دمبخت را غروب چهارشنبهسوري با جارو ميزنند و از خانه بيرون مياندازند به اين اميد كه تا سال بعد ازدواج كنند.
مازندران
رسم چهارشنبهسوري در مازندران با برپايي هفت بوتهي آتش به نشانهي هفت فرشته و امشاسپند اجرا ميشود و مردم باور دارند كه آتش تطهيركننده است و بدي و مرگ را ميسوزاند.
مردم مازندران سرخي آتش را نشانهي سلامت و گرمايش را زندگي بخش ميدانند.
مردم در هنگام پريدن از آتش با اين عبارتها با آتش سخن ميگويند: ”زردي من از تو، سرخي تو از من، سرخي آتش مال ما، زردي ما مال شما، چهارشنبهسوري ميكنيم، سينه بلوري ميكنيم. گل چهارشنبه سوري، درد و بلا رو ببري” سپس آش “چهل گياه” ميپزند كه دوا و درمان است. صداي برخورد قاشق و كاسه نيز نشان دهندهي شروع مراسم قاشقزني است و دختر و پسر با پوشيدن چارقد و چادر در كوچهها قاشقزني ميكنند و ميگويند: ”اي اهل محل، اهل در اين منزل شگون امشب است، هديه بريزيد داخل پيمانه و كاسه”.
وي ادامه داد: در هنگام غروب دختران دم بخت به كوچهها ميروند و در پشت پنجره يا دكهي كسب فال گوش ميايستند تا ببينند پدري با دخترش چه ميگويد، آن سخن را به فال خوب يا بد ازدواج خود تعبير ميكنند.
استان مرکزي
يكي از آيينهاي ايراني كه ساليان بسيار طولاني در قلمرو فرهنگي ايران برگزار شده است، آيين چهارشنبهسوري است؛ به عبارت ديگر گستره برگزاري جشن چهارشنبهسوري، حوزه حضور فرهنگ ايراني را نشان ميدهد.
در بسياري از روستاهاي استان مركزي رسم بر اين است كه جواناني كه نامزد دارند از روي بام خانه دختر، شال خود را پايين مياندازند و دختران در گوشه شال، شيريني و تخمه ميپيچند. اين رسم را شالاندازي ميگويند. از ديگررسمهاي چهارشنبه سوري، مراسم قاشق زدن است كه مردم و بعضا كودكان كاسه و قاشق را به هم كوبيده و در پشت در نهان ميشوند و صاحبخانه نيز تخممرغ يا تنقلاتي داخل كاسه ميگذارد.
آشتيان
در آشتيان از توابع استان مركزي، مرسوم است كه كوزهاي خالي را از بالاي بام در شب چهارشنبه سوري به پايين مياندازند. اهالي اين كار را به اين نيت انجام ميدهند كه قضا و بلاي خانه و اهل آن با شكستن كوزه از خانه بيرون برود.
از ديگر رسمهايي كه در شب چهارشنبه سوري در آشتيان مرسوم است، رسم قاشق زني است كه در اين رسم عمدتا دختران، چادري به سر كرده و بر در خانه اهالي محل رفته و با قاشق به كاسه ميكوبند. صاحب خانه كه مقصود آنان را خوب ميداند، به آنها آجيل و شيريني ميدهد.
فالگوش ايستادن به وسيله دختران دم بخت نيز در غروب چهارشنبه سوري بين اهالي آشتيان مرسوم است.
آذربايجان
خريد چهارشنبه آخر سال ازجمله سنتهاي قديمي مردم تبريز در اين روز محسوب ميشود.
كودكان نيز چهارشنبه سوري را به خاطر ترقهها، آتش افروختنها و خريدهايش دوست دارند. چرا كه بخشي از خريد سنتي اين روز مخصوص كودكان ميباشد و مردم براي بچههاي خود اسباببازي ميخرند. پسربچهها به خريد (ماشون) ماشين اسباببازي و تفنگ علاقه زيادي نشان ميدهند و اكثر دختر بچهها اسباب بازي چهارشنبه آخر سال را “قولچاخ” يعني عروسك ميخرند.
خانمهاي خانهدار هم به خريد “آينا” و “دراخ” (يعني آيينه و شانه) و همچنين “سوپورگه” (يعني جارو) ميپردازند و ميخواهند سال جديد را با آيينه و جارو و شانه جديد آغاز كنند.
خريد آجيل چهارشنبه سوري از ديگر بخشهاي خريد سنتي اين روز در تبريز ميباشد. شهر تبريز كه به خاطر آجيلهاي متنوع و مرغوبش شهره است، براي اين روز سنتي نيز آجيل مخصوص را دارد.
«شال ساللاماق» يا «باجالئق» از جمله سنتهاي قديمي آذربايجانيها در چهارشنبهي آخر سال محسوب ميشود. برخي از جوانان و نوجوانان آذربايجاني با برداشتن شال يا توبرهاي در چهارشنبه سوري خود را براي اجراي اين رسم قديمي آماده ميكنند و اغلب با تاريكي هوا به خانهي دوست و آشنا و فاميل و حتي ديگران ميروند و شال خود را آويزان ميكنند؛ به طوريكه ديده نشوند.
در گذشته اكثر خانهها در سقف دريچهاي براي تهويه داشتند و معمولا شال از آن قسمت آويزان ميشد؛ تا صاحبخانه هديهاي را در آن بپيچد. اما امروزه اين رسم حالتي ديگر يافته است. براي مثال در را ميكوبند و وقتي صاحبخانه در را باز كرد بدون ديده شدن بخشي از شال را به داخل خانه در حاليكهي گوشهي شال را در دست دارند، در را به روي صاحبخانه ميبندند و بعد از گرفتن هديه شال را برداشته فرار ميكنند.
هديه گذاشته شده در داخل شال ميتواند چيزهاي مختلفي باشد كه از آن جمله ميتوان به انواع شيريني و آجيل چهارشنبه سوري و ميوه و ... اشاره كرد.
در شب چهارشنبه گروهي از جوانان در كوچهها يا پشتبام منازل خود مخصوصا در روستاها اقدام به افروختن آتش ميكنند و سپس از روي آن پريده و ميگويند
”اتيل باتيل چارشنبهبختيم آچيل چارشنبه
باش آغديم ديش آغديم
بوردا قالسين”
در همين شب گروهي از دختران دم بخت و آرزومند از روزنه بامها يا كنار پنجرهها به فال گوش ايستاده و بعضي نيز بر سر چهار راه ها ميايستند تا به صحبتهاي عابرين گوش داده و نيت و حاجت خود را با توجه به گفتههاي آنها تفسير و تعبير نمايند.
صبح روز چهارشنبه دم دماي طلوع آفتاب مردم شهرها و روستاها از بزرگ گرفته تا افراد كوچك، دسته دسته بر سر انهار و چشمهسازها رفته و ضمن شادي و تركاندن ترقه سه يا هفت بار از روي آب ميپرند و براي خود در سال جديد آرزوي سلامتي ميكنند.
وي ادامه داد: گروهي نيز با اعتقاد بر اين كه آبها هنگام تحويل سال از نو متولد ميشوند، كوزههاي كهنه خود را شكسته و كوزههاي تازه را با آب پر ميكنند تا بعدا در سال جديد به كنج اتاقها بپاشند يا در مشك بريزند يا چايي دم كنند و به اين ترتيب ضمن دور كردن قضا و قدر الهي براي آنها در سال جديد مايه بركت باشد
باز منتشر شده توسط kazemahmadi در وب سایت تبیان مرکز زنجان