وارد جزئیات شوم؟
به منطق آدمها اعتماد کنید! باور کنید وقتی به اندازه کافی به شما اطلاعات نمیدهند، منظورشان این است که کمی از آنها فاصله بگیرید و وارد جزئیات زندگیشان نشوید. این موضوع وقتی پررنگتر میشود، که پای بیماری و یا رویداد آزاردهندهای به میان بیاید. وقتی میبینید خانم الف مدتی بیحوصله است و در مهمانیها کنار همسرش نمینشیند، احتمالا حدس میزنید که با همسرش رابطه خوبی ندارد و شاید هم به خودتان اجازه بدهید که این ذکاوت را به رخ او بکشید و بگویید: فلانی چرا کنار شوهرت نمینشینی؟ چرا بیحوصلهای؟ میانهتان شکرآب شده؟ چه انتظاری از خانم الف دارید؟ فکر میکنید او بهخاطر باهوش بودنتان به شما افتخار میکند و سفره دلش را باز میکند؟
بهتر نیست به جای چنین جملاتی به او بگویید :«احساس میکنم چند وقتی است که مثل همیشه نیستی. اگر دوست داشتی با کسی وقت بگذرانی و گپ بزنی، میتوانی همیشه روی من حساب کنی.»
آخرش باشم؟
مراقب باشيد از آن طرف بام فروتني پايين نيفتيد. بيش از اندازه فروتن بودن ميتواند شما را به يك انسان منفيباف تبديل كند. در فرهنگ و ادبيات ما، تا بخواهيد شعر و حكايت در مورد فروتني وجود دارد. شايد همين توصيههاست كه بسياري از ما را اين روزها به آدمهايي آزاردهنده تبديل كرده است. كم نيستند كساني كه فكر ميكنند پذيرفتن شايستگيهايشان، يعني مغرور جلوه كردن و بهخاطر همين پيش فرض هم به محض اينكه تعريفي در مورد خود ميشنوند، با گفتن «نه! اينطور نيست!» به باتلاق فروتني فرو ميروند و در ادامه هم فهرستي از ايرادها، اشتباهها و كمبودهايشان را به مخاطب خود تحويل ميدهند تا مبادا به چشم او مغرور بيايند. به اين مكالمه توجه كنيد:
الف: خورش فسنجانت عالي شده بود.
ب: (در ذهنش فكر ميكند مبادا با پذيرفتن اين تمجيد مغرور به نظر برسد و يا مبادا فرد مقابل فكر كند كه تواناييهايش به همين جا محدود ميشود!) نه فكر ميكنم مرغش كمي خام بود. كاش رب انار كمتري مثل دفعههاي پيش به خورش اضافه كرده بودم !
اما ميتوانست بگويد: خوشحالم كه خوشت آمده. هر زمان كه دوست داشتي بيا با هم فسنجان بخوريم.
دوستم سنگ صبور من است؟
اين روزها زندگي اغلب آدمها لحظات سختي را در كنار همه شيرينيهايش دارد و بپذيريد كه ديگران ترجيح ميدهند به جاي شنيدن تلخيهاي زندگي ديگران، در اولين جملات از آنها انرژي مثبت دريافت كنند.
درست است كه دوستان شريك روزهاي سخت و آسان زندگي شما هستند و از خوشيها گرفته تا ناخوشيها را در كنار شما تجربه ميكنند؛ اما مراقب باشيد نيمي از اين اصل را فراموش نكنيد و آنها را تنها شريك ناخوشيهايتان نكنید و از دوستانتان فقط يك سنگصبور براي لحظات سخت زندگيتان نسازيد. شايد لازم باشد كه در اين مورد كمي هوشيارانه عمل كنيد و به خودتان بگوييد كه اگر در 4-5 تماس تلفني با شادي به دوستتان سلام داديد و رويدادهاي لذتبخش زندگيتان را به گوشش رسانديد، حق داريد يك بار با صدايي گرفته با او تماس بگيريد و به جاي پرسيدن حالش تنها درد دل كنيد؛ پس مراقب باشید از حد نگذرید و از او تنها رفیقی برای لحظات تلختان نسازید.
زرنگ باشم؟
آدمهاي باهوش طرفداران زيادي دارند؛ درست! اما تا آنجا كه هوششان كوچكترين آسيبي به ديگران نزند. راهحلهاي خلاقانه شما براي حل مسائلتان چقدر با منابع ديگران در تضاد است؟
از روبهرو ماشين نميآيد و شما هم در ترافيك سنگيني افتادهايد؟ چطور است كه پايتان را روي گاز بگذاريد و تا لاين روبهرويي خلوت است كمي جلوتر برويد؟ نه! نه! باور كنيد ايده خوبي نيست. مطمئن باشيد كه همه آدمهاي توي ترافيك، قسمت خلوت خيابان را مثل شما ميبينند و حتما دليلي دارد كه از آنجا نميروند. مهم نيست در صف نان هستيد يا توي ترافيك و يا اينكه در بانكي كه مسوول باجه شما را ميشناسد كاري داريد. زرنگ ميدان بودن ميتواند در چشم همه آدمهايي كه به خاطر به اصطلاح هوشمنديتان بايد زمان بيشتري را صرف كنند، شما را فردي آزاردهنده و غيرقابل تحمل جلوه دهد.
همه چیزدان باشم؟
نيازي نيستدار و ندار ذهنتان را روي ميز بريزيد. قبل از آنكه اطلاعاتتان را با ديگران تقسيم كنيد، با كمي هوشمندي از علايق آنها و بحرانهايي كه براي حل كردنشان به اطلاعات بيشتر نياز دارند باخبر شويد. به اشتراك گذاشتن اطلاعات با ديگران، ايده خوبي است. اما اگر قصد اجرا كردن چنين ايدهاي را داريد، مراقب ميزان اطلاعاتي كه به اشتراك ميگذاريد باشيد. اگر در صف نانوايي خانمي با بچهاي چاق ايستاده، مطمئن باشيد به ذهن خودش هم ميرسد كه چاقي براي سلامتي مضر است و مطمئن باشيد كه شما بخش مهمي از دلايل ابتلاي كودك او به اين مشكل را نميدانيد.
پس چطور است كه در چنين شرايطي، سكوت اختيار كنيد و تنها با يك لبخند وارد ارتباط با كودك و مادرش شويد. نگذاريد اطلاعات شما روي سر ديگران آوار شود و حتي اگر با كسي احساس صميميت ميكنيد، تا زماني كه از شما كمك نخواسته به گفتن چند جمله بسنده كنيد و بعد از آن، با ديدن واكنشش ارزيابي كنيد كه آيا مايل به استفاده از دانش مفيد شما هست يا اينكه ترجيح ميدهد سكوت كنيد و در مورد وضعيت هوا وارد گفتوگو شويد.
درد دل کنم؟
اگر ميخواهيد با دوستتان درد دل كنيد، چند نكته اساسي را نبايد فراموش كنيد:
ابتداي مكالمهتان، سراغ جملات مثبت برويد و چند رويداد خوبي را كه برايتان اتفاق افتاده به زبان بياوريد. نميتوانيد بگوييد هيچ اتفاق خوبي برايتان نيفتاده. يعني يك برنامه خوشايند در تلويزيون نديدهايد و يا اينكه از ديدن آسمان زيباي بهاري لذتي نبردهايد؟
تلفن را با ميكروفني كه تنها خودتان حق صحبت كردن در آن داريد اشتباه نگيريد. شما با كمك اين ابزار ارتباطي، ميگوييد و ميشنويد؛ پس اگر چند جملهاي حرف ميزنيد، به كسي كه پشت خط است هم مجالي براي صحبت كردن بدهيد. شايد او هم چيزهايي براي به اشتراك گذاشتن با شما داشته باشد. در پايان مكالمه، تصوير خوبي باقي بگذاريد و شنونده را غم زده تنها نگذاريد. سراغ خاطرات شيرينتان برويد، برايش جوك بگوييد و حتي در مورد قسمتهاي خندهدار طنز در حاشيه با او صحبت كنيد. راهش را خودتان پيدا كنيد. مهم اين است كه وقتي گوشي را قطع ميكنيد، شما سبكتر نشده باشيد و او سنگين و غمزدهتر از قبل.
ستایشش کنم؟
هميشه دليلي براي تعريف كردن از آدمها و يا شرايط داشته باشيد تا مثبتانديش بهنظر برسيد. اما براي پيدا كردن آن دليل، كمي وسواس به خرج دهيد.
منتقدهايي كه هميشه به دنبال ايرادي در يك شخص يا يك اتفاق ميگردند، در دل كسي جايي ندارند، اما نميتوانيد چنين پيشفرضي را برعكس كنيد و نتيجه بگيريد «چاپلوسهايي كه هميشه از ديگران تعريف ميكنند، در دل همه جا باز ميكنند!» ستايش كردن رفتار خوبي است و قطعا شما ميتوانيد با ديدن ويژگيهاي مثبت ديگران و يا در حين سپري كردن تجربههاي خوشايند، نقاط مثبت مورد نظرتان را در حضور ديگران به زبان بياوريد و با عبارات مثبت، لذتهايي را كه ممكن بود از چشم آنها پنهان بماند به ديگران يادآوري كنيد. اما مراقب باشيد پيازداغ آن را زياد نكنيد و بدون آنكه نكته مثبتي ببينيد، لب به تعريف و تمجيد باز نكنيد. به اين مكالمه توجه كنيد:
الف: (در ذهنش فكر ميكند كه فلاني هميشه آرزوي لاغر شدن داشته و وقتي بعد از چند ماه او را ميبيند، براي خوشحال كردنش ميگويد:) واي چقدر لاغر شدهاي!
ب: من از آخرين ديدارمان 4 كيلو وزن اضافه كردهام.
الف ميتوانست براي ستايش ظاهر ب بگويد: «چه رنگ مناسبي براي لباست انتخاب كردهاي.» يا اينكه اگر او را با ظاهري خسته و پريشان ميبيند، سراغ بهانه ديگري براي تمجيد برود: «چقدر عوض كردن جاي تلويزيون فضاي خانه را زيباتر كرده است.»
5 كليد خوشمشرب بودن
خوشمشرب بودن يعني چه؟ يعني اینكه هميشه حرف تازهاي داشته باشيد و گوشها را به خودتان جلب كنيد؟ شايد اين تنها بخشي از تعريف گسترده اين واژه باشد. اگر ميخواهيد ديگران از بودن در كنار شما لذت ببرند و به دوباره ديدنتان ميل پيدا كنند، علاوه بر داشتن حرفهاي تازه، بايد اين ريزهكاريها را هم به كار بگيريد:
از چشمها غافل نشويد
هنگام صحبت با ديگران، گوشي موبايلتان را كنار بگذاريد، ميوه توي بشقاب را روي ميز بگذاريد و به جاي عوض كردن كانال تلويزيون تنها به چشمهاي فرد مقابلتان نگاه كنيد.
مراقب مثالها باشيد
اگر ميخواهيد موضوع مورد نظرتان را با چند مثال روشن كنيد، سراغ قوميتها و مليتها نرويد و از گروه و يا پيروان مذهب خاصي هم حرفي به ميان نياوريد. صحبت كردن با كمك چنين ابزارهايي ميتواند سوءتفاهم ايجاد كند و شما را از مقصود اصليتان دور كند.
شوخطبع باشيد، اما دلقك نه
با چاشني شوخطبعي ديگران را به خودتان جذب كنيد اما هرگز براي جلب حمايت آنها، سراغ ابزارهاي دستمالي شده نرويد و به هر راهي براي نشاندن خنده بر لب ديگران متوسل نشويد. نه اینکه تنها ديگران را به ابزاري براي خنديدن تبديل نكنيد؛ بلکه گذشته از آن مثل يك شو من تازهكار از خود هم براي خنداندن ديگران مايه نگذاريد.
قضاوت نكنيد
كلي گويي و نگاه قضاوتگرانه ميتواند آفت هر ارتباطي باشد. مراقب باشيد كه در كلامتان بيش از اندازه از «همه» يا «هيچ» استفاده نكنيد. داشتن نگاه كلينگر ميتواند ديگران را نسبت به درستي تفكر شما بياعتماد كند.
متكلم وحده نباشيد
شما تنها فرد جمع نيستيد. اينكه وقتي ديگران ساكت هستند، براي گرم كردن مجلس و حرف به ميان آوردن تلاش كنيد، مهمترين كاري نيست كه ميتوانيد در حضور آدمهاي منزوي و ساكت انجام دهيد. هنر شما ميتواند به حرف آوردن آنها باشد. البته اگر هنگام تشويق كردنشان به صحبت كردن، سراغ موضوعات شخصي زندگيشان نرويد و از مسائل عقيدتي مثل مذهب، سياست و. . . هم حرفي نزنيد.