برای بسیاری از مردم، پیری با بازنشستگی آغاز می شود. از آن جا که این کار اختیاری است، به نظر می رسد که بتوان پیری را به تعویق انداخت. اما این راه حلی نیست که هر کسی آن را بپذیرد. بیشتر مردم به محض آن که بتوانند ، خود را باز نشسته می کنند. در بیشتر موارد آن ها به این کار تشویق می شوند. استراحت برای تجدید قواست و آنان که به منظور استراحت کردن خود را بازنشسته می کنند، خیلی زود در می یابند که برای بازگشت به کار بی تاب اند، اما بیکار شده اند.
گروهی به دلیل بی علاقگی به کارشان، خود را زودتر از موعد بازنشسته می کنند. بازنشستگی برایشان نوعی رهایی محسوب می شود. البته آن ها نیز اغلب در می یابند چیزی را که از آن گریخته اند، به واقع دوست می داشته اند. کار باعث می شد که از خانه خارج شوند، با دیگران در تماس باشند و وقت خود را سپری کنند و فرصت هایی را که اینک بی استفاده مانده است به مصرف برسانند. آن ها خیلی زود در می یابند که تا پایان عمر بیکار بودن خوشایند نیست. پر کردن وقت آزاد، مشکل افراد ساکن در خانه های سالمندان و موسسات خیریه است.
وقتی دیگر نمی توانیم کارهای لذت بخشی را انجام دهیم که زمانی به آن ها مشغول بودیم، دچار افسردگی می شویم ، و این افسردگی بیشتر شبیه افسردگی خاصی است که هنگام نقل مکان از شهری به شهر دیگر تجربه می کنیم. ما نمی توانیم کارهایی را که در شهر قبلی انجام می دادیم ، در شهر جدید تکرار کنیم؛ نمی توانیم از همان مغازه خرید کنیم، به خانه همان همسایه برویم و در همان خیابان ها قدم بزنیم. بسیاری از چیزهایی که قبلا باعث لذت ما می شدند، دیگر در دسترس نیستند. وقتی که بازنشسته می شویم، دلمان برای کارمان تنگ می شود؛ درست مثل زمانی که برای شهر محل سکونت سابقمان یا برای دوستی قدیمی دلتنگی می کنیم.
اگر نمی توانیم کاری را درست انجام دهیم، به سادگی از آن دست بکشیم. اما اگر چیزی را جایگزین آن نکنیم، از زندگی لذت نخواهیم برد. به جای این که برای لذت بردن از آن چه انجام می دهید تلاش کنید، بکوشید کاری را بیابید که بیشتر دوست دارید
سرگرم بمانیم
اگر دیگران ، با حسن نیت کامل، کارهایی را برای ما انجام دهند، سرگرم ماندن ما دشوارتر می شود. این کار امکان فعالیت را از دیگران می گیرد. دوستی که اتومبیل خود را متوقف می کند تا ما را به جایی برساند، ما را از مزایای یک پیاده روی مفید و حیاتی محروم می کند. آن هایی که خریدهایمان را انجام می دهند، ما را به موجوداتی خانه نشین تبدیل می کنند. سالمندان چنین کمکی را نمی خواهند و بیش از هر چیز دیگری از آن رنج می برند. بی اغراق، آسایشگاه ها نیز با کمک های غیر ضروری مرگ سالمندان را تسریع می کنند. این کار همیشه از سر دلسوزی نیست، انجام دادن کارهای سالخوردگان آسان تر ، سریع تر، و ارزان تر از این است که بگذاریم خودشان کارهایشان را انجام دهند. البته ما نمی توانیم همه کارهایی را که قبلا می کردیم، انجام دهیم. چاره طبیعی این است که اگر نمی توانیم کاری را درست انجام دهیم، به سادگی از آن دست بکشیم. اما اگر چیزی را جایگزین آن نکنیم، از زندگی لذت نخواهیم برد. به جای این که برای لذت بردن از آن چه انجام می دهید تلاش کنید، بکوشید کاری را بیابید که بیشتر دوست دارید.
کناره گیری از بازنشستگی
شاید از میان تمام مشکلات دوران پیری ، ایجاد مشغولیت بیشتر به برنامه ریزی نیاز داشته باشد. بهترین روش برای هماهنگ شدن با کاهش مهارت و قدرت در ایام پیری این است که آرامتر و در ساعت های کمتری از روز به کار بپردازید. شاید با کاهش سرعت در کار، عملکرد خود را اندکی متفاوت بیابید. اگر ناگهان مجبور به بازنشستگی شدید، در پی فرصتی برآیید که همان کار را در جایی دیگر انجام دهید. اگر به دلیل ناتوانی در انجام کار بازنشسته شده اید، شاید هنوز هم بتوانید به دیگران آموزش دهید.
اگر نمی توانید کاری شبیه کار سابق خود بیابید، حرفه ای جدید را بیازمایید. لازم نیست که این کار از همان ابتدا شما را به خود جلب کند. در پی کاری باشید که بتوانید آن را انجام دهید، این احتمال وجود دارد که اگر کار را درست انجام دهید، از آن لذت ببرید. اگر ناکامی یا شکست آزارتان می دهد، کار خود را آرام آرام آغاز کنید. اگر به حرفه تازه ای بپردازید که یک یا دو ساعت در روز مشغولتان کند و شما را تحت فشار چندانی قرار ندهد، پس از مدتی تعجب خواهید کرد که آمادگی تان برای آن که در ساعت های بیشتری از روز به آن بپردازید چه قدر زیاد شده است. اما اگر دستیابی به آمادگی طول کشید ، دلسرد نشوید. به خاطر داشته باشید که برای یادگیری آن چه انجام می دادید، زمانی طولانی صرف کردید.